گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 39
شماره 48 - آبان 1383







توقیع مبارك حضرت صاحبالامر(ع) به افتخار جمعی از شیعیان
میان جماعتی از شیعیان و پسر ابی غانم قزوینی در مورد جانشینی حضرت امام حسن عسکري(ع) اختلاف افتاد. پسر ابی غانم گفت:
امام حسن عسکري(ع) در حالی که فرزندي پس از خودشان نداشتند ] بدون یادگار و جانشین [ درگذشتند. سپس ] توسّط یکی از
نوّاب خاصّ [ عریضهاي به پیشگاه مقدّس حضرت ولیّ عصر ارواحنا له الفداء تقدیم نمودند. در پاسخ حضرت بقیّۀ الله(ع) چنین
فرمودند: به نام خداوند بخشایندة مهربان. خداوند همۀ ما و شما را از گمراهی و فتنهها با عافیت نجات دهد و به ما و شما روح یقین
] به خداوند و رسول و قرآنش [ عنایت فرموده، از بداندیشی در انتخاب راه زندگی و تحوّل به سوي بدیها در پناه خودش حفظ
فرماید. به من خبر رسید که گروهی از شما دربارة ولیّ امر و امام زمان خویش دچار شکّ و حیرت شدهاید. از این جهت غمگین
شدم ولی نه براي خودم بلکه براي شما، و ناراحت شدم البتّه براي خود شما نه براي ما. زیرا خداوند متعال با ماست و ما به جز ذات
مقدّس وي به چیزي نیاز نداریم و حقّ همه جا با ماست. بنابراین، اگر گروهی ] یا همۀ مردم دنیا [ با ما قطع رابطه کنند، هرگز در ما
وحشتی ایجاد نمیکند. براي چه و به چه جهت دچار وحشت شویم در حالی که خداوند متعال، ما خاندان رسالت و امامت را به ید
قدرت خویش خلق و در مکتب مخصوص خود تربیت فرموده است و همۀ موجودات به طفیل وجود ما و یا بر حسب خواست ما
آفریده شدهاند؟ اي گروه شیعه! چه موجب شده است که در وجود ما شکّ و تردید کنید و در حیرت باشید؟ آیا فرمایش خداوند
اي کسانی که ایمان آوردهاید! فرمان خداوند و رسول گرامی او و صاحبان امر » : متعال را در قرآن کریم نشنیدهاید که فرموده است
آیا از آثار وجودي و اخبار آنچه که براي ائمّۀ معصومین شما از گذشتگان و آنان که باقی هستند پیش ؟« ] ولایت [ را اطاعت کنید
آمده است و روایات ایشان بیاطّلاعاید و نمیدانید؟ (شیعه باید از آنچه براي ائمّه(س) پیش آمده است، اگر چه به طور اختصار و
اجمال، آگاهی داشته باشد و از این رهگذر ائمّۀ معصومین(ع) را بشناسد.) آیا ندیدید خداوند متعال چگونه از بدو خلقت آدم
پناهگاه و معقل و پرچمهاي هدایتی براي شما قرار داد؟ (کنایه از سلسلۀ جلیلۀ انبیاء و اولیاء است.) هر گاه یکی از پرچمهاي هدایت
به زمین میافتاد پرچمی دیگري به اهتزاز در میآمد و هر زمان که یکی از ستارگان درخشان آسمان توحید و نبوّت و امامت
غروب میکرد ستارة فروزان دیگري به جاي او طلوع مینمود. پس آنگاه که پدرم از دنیا رفت گمان کردید که خداوند بزرگ
دین خود را باطل و بیسرپرست گذاشته و رشتۀ ارتباط بین خود و مخلوقاتش را قطع کرده است. نه چنین است. نه در گذشته این
طور شده و نه در آینده این طور خواهد شد، بلکه ارتباط میان خداوند و مخلوقاتش تا روز قیامت همواره برقرار خواهد بود، اگرچه
دشمنان خداوند از این امر کراهت داشته و ناراحت باشند. پدرم حضرت امام حسن عسکري(ع) سعادتمندانه و در حالی که روش
آباء و اجداد گرامیاش را دقیقاً در زندگی خویش و همۀ مردم پیاده فرمود، از این جهان در گذشت. وصایا و علم آن حضرت در
نزد ماست که جانشین و ادامه دهندة راه او هستیم. هر کس که در امر امامت با ما منازعه کند، ستمگر و گناهکار است و هر که این
مقام را ادّعا کند کافر است. و اگر نه این بود که امر خداوند بر همه غالب است و سرّ بزرگ الهی نباید فاش گردد، مسلّما ما حقّ
صفحه 7 از 59
خود را بر شما چنان ظاهر میکردیم که عقل شما آن را درك کرده، شکّ و تردیدتان از بین برود. و البتّه هر چه که خداوند اراده
فرموده، همان خواهد شد. براي هر مدّتی، کتاب مخصوصی است ] که در عالم غیب نوشته شده است. [ (شاید اشاره به مدّت غیبت
و زمان ظهور باشد که خداوند به آن آگاه است و البتّه خود آقا، حضرت بقیّۀالله، روحی له الفداء، هم میدانند که چه زمانی ظهور
خواهند کرد و باید بدانند.) از خدا بترسید و تقوي 'پیشه کنید و امر ] امامت [ را به ما وا گذارید که صدور آن بر ماست همان گونه
که همۀ لطفهاي آن از جانب ماست (تمام خیرات از جانب ماست). در برداشتن پرده از اسراري که بر شما پوشیده است، نکوشید
واز راه راست منحرف نشوید و به سمت راست و چپ متمایل نگردید. هدف و مقصد خود را بر اساس دوستی و محبّت با ما قرار
دهید (یعنی هدف شما، ما باشیم) و راه روشن را دنبال کنید. آنچه لازمۀ محبّت و نصیحت بود به شما گفتم و خداوند بر من و شما
گواه است. و اگر نسبت به شما محبّت نداشتیم و به خاطر ترحّم و شفقت نبود، حتماً سخن گفتن با شما را ترك میکردیم. و البتّه
که تعدَّي ستمگران پرخور به حقوق ما، براي امتحان، است. آن ستمگري که در مقابل خداوند بزرگ سرکشی کرد و مدّعی مقامی
شد که براي او نبود ] و ادّعاي امامت کرد [ (شاید اشاره به ادّعاي جعفر باشد) و در مقابل کسی که اطاعت از او واجب بود، ایستاد.
و در جریان غصب حقّ مسلّم دختر رسولخدا(ص) (غصبفدك)براي من یک نوع تأسّی و پیروي وجود دارد و آن نادان به زودي
نتیجۀ عمل پست خود را خواهد دید و کفّار نیز جایگاه خود را در جهنّم خواهند دید. خداوند ما و شما را از جمیع بلیّات و آفات و
بدیها محفوظ دارد، و او بر همه چیز تواناست و او نگهبان و حافظ ما است. و بر همۀ اوصیا و اولیا و بندگان صالح خداوند به ویژه
بر محمّد و خاندان پاك او سلام و درود باد.
پیادهها، موجسوارها و...
اسماعیل شفیعی سروستانی پس از بهمن 1357 و پیروزي انقلاب اسلامی، در میان عموم مردم رویکرد خاصی به مذهب و مطالعۀ
کتب مذهبی دیده میشد. به خانۀ هر یک از دوستان و آشنایان که وارد میشدي قفسهاي مملو از کتابهاي گوناگون تاریخی،
کلامی و اجتماعی توجه تو را جلب میکرد. عموم مردم اسامی ابوذر، یاسر، میثم، روحالله، سمیه، محدثه و امثال اینها را براي
نوزادان خود انتخاب میکردند. پیامد همین اقبال عمومی مردم بود که تمایل به تربیت و تعلیم مذهبی کودکان و نوجوانان هم رو به
فزونی نهاد. واقعهاي که سبب شد از در و دیوار شهر چون قارچ نویسنده و ناشر مذهبی سربرآورد و کتابهایی که هر یک گوشهاي
از تاریخ زندگی مردان مثبت و منفی صدر اسلام را به تصویر میکشیدند. کتابداران و مربیان و متولیان امور آموزشی نیز بدون
آنکه کمترین ابزار کنترل و نظارت در اختیار داشته باشند قفسهها را از کتابهایی از این دست انباشتند. نتیجه کار معلوم بود. بروز
بسیاري آموزههاي بیاساس در ذهن و زبان کودکان و نوجوانان، بسط برداشتهاي سطحی از دین و بالاخره ظهور تدریجی نوعی
زدگی از این کتابها. واسپس اینهمه سال تا امروز هم هیچ اقدام جدي و قابل تأملی دربارة ساماندهی امر مهم و اساسی ویژه
کودکان و نوجوانان صورت نپذیرفته است؛ به عبارت دیگر شهر بزرگ فرهنگ و ادب نونهالان ما همواره بیدروازه و دروازهبان
مانده است. در طول تمامی سالهاي دهۀ 60 و 70 جاي خالی آثاري جدي که موضوع و محتواي خود را فرهنگ مهدوي قرار داده
باشند، قلب هر معلم و مربی دردآگاهی را میآزرد. جمله نویسندگان، خطیبان و ناشران فرهنگی مذهبی یا احساس نیاز در این
باره نداشتند و یا در واهمۀ تند و تیز متهم شدن به وابستگی مستقیم و غیر مستقیم به انجمن حجتیه به تدریج گفتوگو از قويترین
عنصر حیاتبخش فرهنگ اسلامی را در حاشیه بردند. در چنین موقعیتی هر کس رقیب خویش را با همین اتهام از میدان به در
میکرد؛ بیآنکه در همان ایام بسیاري از آنانی که اظهار دلسوزي و احساس تکلیف در برابر اسلام و انقلاب میکردند کمترین
اطلاعی از سابقه ولاحقه انجمن و یا دلایل و زمینههایی که موجب طرد آنان از صحنۀ حیات سیاسی و اجتماعی ایران اسلامی شده
بود داشته باشند. شاید حسب همین ماجرا و عدم معرفت جدي دربارة جانمایه اعتقادي شیعه بود که شمارگان نشر کتابهاي مهدوي
صفحه 8 از 59
1374- به پایینترین سطح خود نسبت به سایر کتابها رسید. به همانسان که هیچ نشریهاي به صورت مرتب و دورهاي تا سال 75
عهدهدار تبیین مباحث مهدوي و نشر این فرهنگ در میان مردم نشد. در حالی که این گفتوگو شرط ضروري بقا و دوام حیات
دینی مردم و تکلیف جملۀ مبلغان و نویسندگان و هنرمندان بود. انتشار برخی آثار و از جمله مجلۀ موعود در نیمۀ دوم دهۀ هفتاد
1375 ) در کنار بسیاري از حوادث و بحرانهاي گسترده که عموم مردم جهان را متذکر آخرالزمان، منجی موعود و رهاییبخش )
آسمانی میساخت و ورود پارهاي فیلمهاي غربی که حاوي همین مضامین بودند موجب شد تا عرضۀ آثار فرهنگی مهدوي و
برگزاري نشستهاي ادواري و جلسات گفت و شنود جوانان روي به تزاید نهد و تمایل عمومی مردم دربارة حجت حیّ خداوند و
مراجعه به آثار و کتابهاي مهدوي (خارج از ایام جشن نیمه شعبان) به نحو چشمگیري آشکار شود. این اقبال عمومی که به طور
خاص محصول عنایت حضرت صاحبالزمان(ع) بود نمیتوانست قرین با بروز برخی تهدیدها از بیرون و آسیبها از درون نباشد تا
آنجا که اکنون بیش از هر زمان این تهدید و آسیب خود را نمایان ساخته است. انتشار آثاري سطحی، بازاري و ضعیف که نوعی
قشريگري، خیالبافی و انفعال را با اتکاء به ظرفیتهاي گستردة فرهنگ مهدوي میان عموم مردم میپراکنند. طی سالهاي اخیر این
آثار فهرست بزرگی از کتابها و برخی مجلات مهدوي را در خود جاي داده است. این آثار از سادگی، صرافت طبع و علاقۀ عمومی
مردم به فرهنگ مهدوي و ساحت قدس حضرت صاحبالزمان(ع) سوء استفاده میکنند. چنانکه طی دویست سال اخیر دول
استعماري با فرقهسازي سعی در ایجاد انحراف و یا ساخت و پرداخت مصادیقی جعلی و دروغین از آن منجی موعود و بالاخره
تضعیف پتانسیل قوي و حرکت آفرین فرهنگ مهدوي کردهاند. آثار یاد شده افراد خاصی را مرتبط و منتسب به ساحت قدس
حضرت ارواحنا له الفداء معرفی میکنند و با سکوت زیرکانه دربارة همۀ تهدیدها و آسیبها باعث میشوند تا توجه جملۀ جوانان
و نوجوانان بیش از هر چیز معطوف شاعرانهها، خوابها، دیدارها شود و با بسط نوعی بیتفاوتی دربارة حوادث و وقایعی که کیان
فرهنگی و جغرافیاي خاکی این سرزمین اسلامی را تهدید میکند زمینه غفلت از خطرات و مخاطرات را فراهم سازند. منحصر کردن
شیوة بزرگداشت و پاسداشت جشن میلاد نیمه شعبان در برگزاري مجالس شادي و چراغانی و توزیع نقل و شیرینی یکی دیگر از
آسیبهایی است که زمینۀ غفلت را فراهم میسازد. در این شیوه تمامیت اهتمام در آخرین ساعات عصر پانزدهم شعبان به پایان
میرسد؛ بیآنکه شرط ضروري این پاسداشت که همانا نشر معارف مهدوي، مصونیت بخشی به مردم در وقت بروز امواج فتنه،
تردید و تهدید است ادا شده باشد. این نحوه از مجالس جشن و سرور، ناخواسته کنارهگیري از حضور فعال در صحنههاي مناسبات
اجتماعی را القا میکند و چشم مردم را بر تهدیدهاي نظامهاي استکباري و استعماري میبندد. نگاهی به فهرست برنامههاي
در ایام برگزاري جشن میلاد نشان میدهد که این رسانۀ مهم و تأثیرگذار که حضرت امام(ره) از آن « صدا و سیما » رسانهاي چون
به عنوان دانشگاه عمومی یاد کردند با وجود داشتن امکاناتی وسیع بدون هیچگونه برنامهریزي جدي و آمادگی شایسته به ناگاه
در صحنه جشن و شادي مردم حاضر میشود و با ارائه برنامههایی ضعیف، فاقد محتوي، فاقد طرح کلان و منسجم و با اتکا به چند
برنامۀ عجولانه و ترتیب مجالس میهمانی رنگارنگ با حضور چند هنرپیشه، چند خواننده، چند ورزشکار سر و ته ماجرا را هم
میآورد. در این میان اگر همت طبیعی مردم در برگزاري جشن و برپایی طاق نصرت و بساط سور و سات نبود معلوم نبود اینهمه
شبکه رادیویی و تلویزیونی در این ایام چه میکرد. انصافاً تا کی میتوان از فلسفۀ غیبت، و راز طول عمر امام سخن به میان آورد؟!
با این نحوة گفت و شنود کدامین نسل را میتوان در برابر هجمههاي بزرگ رسانهاي غرب که عموماً توجه خود را معطوف
آخرالزمان، ظهور منجی و امثال اینها کردهاند بیمه کرد و یا معرفت ضروري و لازم را دربارة حجت حیّ خداوند در میان مردم
هر دو سال یک مرتبه « سازمان تبلیغات اسلامی » منتشر ساخت تا از مرگ در جاهلیت در امان مانده باشند؟! طی چند سال گذشته
اقدام به برگزاري یک نشست تخصصی میکرد. نشستی که تنها گروهی از خواص با کارت دعوت در آن راه مییافتند آنهم با
حضور برخی سخنرانان ردة بالاي سیاسی که حضورشان و ضرورت حفظ امنیتشان به خودي خود مانع از حضور عمومی مردم
صفحه 9 از 59
به ویژه در « منجی موعود » میشد، متأسفانه در سال جاري همین نشست هم به دلایلی که از آن بیخبریم تعطیل شد. گفتوگو از
شرایط کنونی که جهان در التهاب و بحران به سر میبرد و عموم مردم جهان در تمناي دستیابی به آن منجی روزشماري میکنند و
بالاخره در هنگامهاي که غرب استکباري این معنا را وسیله سلطهجویی بر کیان فرهنگی و جغرافیاي سرزمینهاي اسلامی ساخته است
شرط ضروري براي استمرار همۀ گفتوگوهاي نمایندگان فرهنگی جمهوري اسلامی در اقصی نقاط عالم است. این گفتوگوها نه
تنها پرده از برنامههاي شیطانی مسیحیان صهیونیست برمیدارد بلکه جملۀ ملل و از جمله مسیحیان کاتولیک، ارتدکس و حتی
جماعتی از مسیحیان پروتستان را مهیاي همراهی با مسلمین و مقابله با صهیونیستها میسازد. آن هم در زمانی که صدها نمایندگی
فرهنگی با دریافت حقوقهاي ارزي عهدهدار انجام تکلیف بزرگاند. اما، هیهات که در همین ایام مهم برگزاري جشن میلاد
هیچیک از متولیان امور فرهنگی در روابط و ارتباطات بینالمللی طرحی و برنامهاي جامع، آگاهانه و هدفدار را براي استفاده از
فرصت پیش آمده، افشاي جریانات استکباري و ایجاد وحدت رویه در میان پیروان سایر ادیان و ملل به بهانه گفتوگو از منجی
موعود ارائه نکردند. راستی وکیلان و وزیران براي تألیف قلوب رعایا، اظهار همراهی و حمایت از مستضعفان و درماندگان و نشان
دادن رویکرد ولایی و عدالتخواهانه به انتظار کدامین روز و هفته نشستهاند؟ آیا گمان میکنند اظهار محبت و عهد و وابستگی به
ساحت مقدس حضرت ولی عصر(ع) در چند پاکت نقل و شیرینی و یا اهداي هدایایی مختصر به کارکنانشان خلاصه میشود. شاید
افزایش قیمت پارهاي از کالاهاي مصرفی و ارزاق عمومی مردم نان را بخشی از هدایاي خویش در این ایام مبارك به حساب
آوردهاند. نیمه شعبان ذکر بلندي است که صاحبان قدرت را در اصلاح امور، تطبیق عملکردها با معاییر ائمه دین(ع) و توجه به
رویکردهاي ژرف عدالتخواهانه متذکر میشود. افسوس که در هیچیک از سالهاي گذشته حداقل به مناسبت نیمه شعبان لایحهاي،
قانونی، دستورالعملی و تبصرهاي براي رسیدگی به حال یتیمان آل محمد(ص) و پرسش از جایگاه عدالت در مناسبات عمومی مردم
و یا حتی حمایت از فعالیتهاي فرهنگی مهدوي و کمک به گسترش آنها ارائه نشده است. گویی در نزد اینان میان روز جهانی
کودك و روز ولادت حضرت حجت حیّ، بقیۀاللهالاعظم، هادم ابنیه شرك و نفاق و واسطه فیض حضرت ربالارباب هیچ تفاوتی
نیست. همۀ آنچه ذکر آن رفت بخش کوچکی از غفلتهاي ماست که شاید بتوان آنهمه را در عناوین زیر خلاصه کرد: 1. شرایط
. تاریخی ویژهاي که در آن بهسر میبریم؛ 2. وضعیت روانی و عاطفی شکنندة جمعی مردم ساکن در این جغرافیاي خاکی؛ 3
ضرورت ایجاد بستر مناسب روحی در مردم براي مقابله جمعی با توطئههاي بالفعل و بالقوه؛ 4. بازسازي فکري و اخلاقی جوانان در
عصر بحران هویت و فرهنگ مبتنی بر آخرین و بزرگترین سرمایه فرهنگی این دیار؛ 5. انجام تکلیف بزرگ مبتنی بر آموزههاي
دینی در عصر غیبت و غفلت کسب معرفت دربارة حجت خدا و تلیغ سیره و سنت ایشان؛ 6. ضرورت آگاهیبخشی بزرگ براي در
امان ماندن مردم از گرداب شبهات و تردیدها در آستانۀ ظهور. این سخنان ممکن است کسانی را بیازارد اما، تذکار از روي دوستی
و شفقت و به قصد زدودن گرد و غبار غفلت صد مرتبه بهتر است از کینجویی جماعتی مکار که با اظهار دوستی و قرابت چهرة
حقیقی خود را میپوشانند و گاه در هیأت خادم مردم حسابهاي بانکی خود را از بیتالمال پر میسازند و با تحکیم پایگاه اقامتی
خود در خارج از ایران مترصد اولین فرصت مهاجرت میشوند و یا با استفاده از فرصتها با انواع حیل زمینههاي بیاعتمادي و عدم
ثبات و امنیت را در کشور اسلامی ما فراهم میسازند. والسلام سردبیر
جمعهاي گذشت
حسن بیاتانی بفغض در گلو پلک، بستهام عصر جمعه است دل شکستهام از وصال تو دل نمیکنم طعنهها ولی کرده خستهام کوچه
را ز شوق صفبح رففتهام در خیال خود با تو بارها راز گفتهام... باز شد غروب تو نیامدي دل گرفتهام مانده دیدة، اشکبار من منتظر
به دشت منتظر به راه جمعه هم گذشت شهسوار من! باز خستهام دل شکستهام سینه پر ز آه هر دو دیده تر دل پر از امید تا مگر رسد
صفحه 10 از 59
جمعهاي دگر یا که یک خبر کاش در غمت میشفدم شهید یا نوازشی از تو میرسید بیتو از جهان دل گسستهام حرفف این و آن
کرده خستهام مثل سینهام پفر ز نالهاند کوه و دشت و رود میخ و سنگ و چوب طور دیگري است جمعۀ غروب توي شهر ما شهر
کینهها توي آسمان توي سینهها دود و دود و دود زودتر بیا شهریار من زودف زودف زود شهسوار من! دل شکستهام مینهم دگر
سر به کوه و دشت شنبهاي رسید جمعهاي گذشت
روز بیست و یکم ماه رمضان، روز قتل خاتم پیامبران است
آیتالله العظمی وحید خراسانی اشاره : آیتالله العظمی وحید خراسانی، روز یکشنبه، نوزدهم مهرماه برابر با 24 شعبانالمعظم، در
آخرین جلسه درس خارج اصول پیش از ماه مبارك رمضان، طی بیاناتی به تبیین اهمیت این ماه مبارك پرداختند. آنچه در پی
خواهد بخشهایی از این بیانات است: ایشان خاطر نشان ساختند: مهم این است که قدرتی در آدمی پیدا شود که بتواند پوستها را
1 . گاهی تعبیر « لیتفقّهوا فی الدین » ، بکند و مغز حقایق را بیرون بیاورد و این مقام، اکسیر احمر است و حقیقت فقه، این است
میشود به درایت روایت؛ گاهی تعبیر میشود به فقه آیه و حدیث؛ گاهی تعبیر میشود به ادراك معارف کلمات اهل بیت(ع) و
غرض نهایی از علمآموزي، وصول به این حد است. معظم له با اشاره به تعبیرات عجیب رسول اکرم(ص) در مورد ماه رمضان
أنفاسکم فیه » ، المبارك تصریح نمودند: تعبیرات پیغمبر(ص) درباره ماه رمضان بهتانگیز است. من به یک کلمه اشاره میکنم
2 این روایت را همه خواندهایم، اما چه نکتهاي در این کلمات نهفته است؟ نَفَس، امري غیر اختیاري ،« تسبیح و نومکم فیه عبادة
است؛ خواب هم امري غیر اختیاري است، وقت خواب، همۀ قوا معطل و مختل میشود، حال چه قدرتی است در این ماه که امر
غیراختیاري را مبدل میکند به اختیاري؟ آنهم به گونهاي که عقل را به حیرت واداشته است. ایشان بالاترین درجه معرفتالله را
در رکوع و سجود، آنچه که .« سبّح اسم ربّک الاعلی الذي خلق فسوّي » : آمده است « أعلی » دانسته و افزودند: در سورة « تسبیح »
مقرر شده، تسبیح است. حالا باید دید خود تسبیح چه حقیقتی است؟ افسوس که ما به این حقایق، آنچنان که باید توجه نکردهایم و
.« سبحانالله و الحمدلله، ولا إله إلاّ الله و اللهاکبر » : نفهمیدهایم چه جواهري در این کلمات نهفته است. در تسبیحات أربعه میخوانیم
با این که اهم تمام کلمات، کلمۀ توحید است و طهارت و اسلام به توحید است، چگونه است که در اینجا اول، سخن از تسبیح
سبّح لله » : هست. همه این سورهها شروعشان با تسبیح است « مسبّحات » اول آمده است. سفوَري در قرآن به نام ، « سبحانالله » است و
4 . آیتالله العظمی وحید به گونههاي مختلف تسبیح در «... یسبّح لله ما فیالسموات » 3 و یا «... ما فیالسموات و ما فی الارض
؛ «... سبّح لله ما فیالسموات » : سورههاي مسبّحات قرآن اشاره کرده و افزودند: یک قسم به صیغه ماضی آمده است؛ مثل سورة حدید
و یک قسم به صورت امر وارد شده است: ؛ «... یسبّح لله ما فیالسموات » : گونه دیگر به صورت مضارع آمده است؛ مثل سورة جمعه
5 ؛ و در هر سه صورت، این ماده (سبح) آمده است، که در هر کدام از اینها ابوابی از حکمت نهفته «... سبّح اسم ربّک الاعلی »
است. معظم له خاطر نشان ساختند: ماه رمضان خاصیت اکسیري دارد. اکسیر یعنی چه؟ اکسیر، عملی است که آن عمل به هر چه
که برخورد کند، آن شیء مبدل به کیمیا میشود. حال باید دید خود این اکسیر چیست که جوهر را به صورت ذاتی و با یک
برخورد، عوض میکند. این همان کبریت احمر است که در روایات به آن اشاره شده است و از شاگردان امام ششم(ع)، یک نفر
بود که صاحب اکسیر شده و امام(ع) اکسیر را به او آموخته بود. خاصیت اکسیر این است که « جابر بن حیّان » آن را میدانست و او
اگر به آهن برخورد کند؛ آهنی را که سالها باید در معادن فعل و انفعالات در آن صورت بگیرد تا تغییر کند، در یک لحظه، تبدیل
به طلاي احمر مینماید؛ لذا خاصیت ماه رمضان، این گونه است که نَفَسهاي ما را تبدیل به تسبیح میکند؛ یعنی ما تسبیح نگفتهایم
ولی نفس ما تبدیل به تسبیح میشود. ایشان در بخش دیگر سخنان خود پیرامون اقسام تسبیح، یادآور شدند: تسبیح بر دو قسم
است، یک وقت خود انسان تسبیح میگوید و گاهی خدا تسبیح میکند. به این نکته خوب توجه کنید، انسان که تسبیح بگوید
صفحه 11 از 59
میشود کار بشري، اما وقتی در ماه رمضان همین بشر تسبیح میگوید به دلیل خاصیت عجیب این ماه عقل در درك عظمت این
تسبیح، حیران میشود. حضرت آیتالله وحید در بیان ابعاد دیگري از تسبیح و ذکر خداوندي در این ماه، خطاب به روحانیان اظهار
داشتند: اگر کسی توفیق پیدا کند همین نفسی را که تسبیح است به اختیار خود در ذکر خدا صرف کند، آن وقت حساب کنید که
آن ذکر چه اثراتی پیدا میکند؟ هیچ چیزي را نمیتوان با آن قیاس کرد، این بسیار مهم است و مهمتر آن است که در ماه رمضان
همین نفسی را که تسبیح است، در ارشاد یک جاهل، تنبیه یک غافل و هدایت یک گمراه صرف نمایید، در این صورت است که
دیگر قلم تمام نویسندگان، از نوشتن اجر این عمل عاجز خواهد بود. معظم له تأکید کردند: کسانی که به شهر یا روستایی براي
تبلیغ دین میروند، باید بفهمند که کجا میروند و چه میکنند و چگونه باید آماده براي این کار بشوند. هیچ مقامی بالاتر از این
نیست که کسی، گمراهی را به راه راست هدایت و بیگانهاي را با خدا آشنا کند و هیچ عملی عندالله اشرف از این نیست که کسی
را که از طریق امامت امیر المؤمنین(ع) منحرف شده است، به این طریق، که سبیل الله اعظم است، وارد کند؛ پس اگر بروید در آن
آبادي و روستا و این نفس را در این صرف کنید، که تارك الصلاتی را به سمت نماز بیاورید و غافل از خدایی را به خدا متوجه
و أنذرهم یوم الحسرة إذ قضی » کنید، فقط خدا میداند که چه ارزش و مقامی دارد. آیتالله العظمی وحید خراسانی با اشاره به آیه
6 ، خاطر نشان ساختند: مرحوم طبرسی عبارتی در تفسیر این آیه دارد که بسیار بهتانگیز است. طبرسی در تفسیر آیه آورده « الامر
است که آنروز، هر محسن و مسیئی، در حسرت است. تعجب اینجاست که هم خوبان و هم بدان در حسرتاند، آن که بد است،
در حسرت است که چرا خوب نشدم و خوبان در هر مقامی که هستند در حسرتاند که میتوانستیم یک درجه بالاتر برویم، چرا
نرفتیم؟ میتوانستیم یک نفر دیگر را هدایت کنیم، چرا نکردیم؟ معظم له در ادامه خطاب به مبلغان، با ذکر این نکته که شما در ماه
مبارك رمضان وظیفۀ خاصی برعهده دارید، افزودند: بعضی از امور است که در مورد آنها غفلت شده است، وقتی که غفلت
هست، میتوان عذر آورد اما اگر غفلت سر آمد، دیگر عذر، مقبول نیست. آیا میدانید ماه رمضان، چرا اینگونه شده است؟ اثر این
7 . شما عمري درس خواندهاید و عوام « شهر رمضان الذي أنزل فیه القرآن » : ماه از کجا پیدا شده است؟ ریشه این اثر اینجاست که
نیستید، آنچه این ماه را از همه ماهها ممتاز کرده، دو مطلب است: اول این که یک قرآن در این ماه نازل شده است، و یک قرآن در
این ماه بالا رفته است. نزول آن قرآن و عروج این قرآن، ماه رمضان را اکسیر احمري کرده که خاصیتش تغییر و دگرگونی
نفسهاست. روز بیست و یکم رمضان وقتی از تشییع جنازه حضرت امیر(ع) برگشتند، امام حسن بن علی(ع) منبر رفتند و فرمودند:
8 . اولین، یعنی « کسی از میان ما رفت، که اولین نتوانستند بر او سبقت بگیرند و از آخرین هم کسی نمیتواند او را درك کند »
آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی(ع)؛ یعنی گوي سبقت را از همه ربوده است. اما مراد از آخرین چیست؟ مراد، اولیایی هستند که
تا قیامت از این معدن انسانیت پیدا شده و میشوند. حضرت فرمود: کسی رفت که در آخرین هم، احدي، او را درك نمیکند.
حالا باید فکر کرد که این وجود مقدس چه کسی است؟ ایشان در تبیین عظمت مقام و منزلت امیر مؤمنان(ع) اظهار داشتند: چون
مصر، خواه یا ناخواه مجبور است در مقابل سخن او سر تعظیم « الازهر » : قضیه مهم است بهتر است که حدیثی بگوییم از کسی که
من از » که امام شافعیه است، در شأن امام حنابله، اینگونه گفته است که ،« شافعی » . امام حنابله است ،« احمد بن حنبل » . فرود آورد
حالا حدیثی که میخوانم حدیثی است که چنین «! بغداد بیرون آمدم و در آنجا کسی را افضل، اعلم و افقه از احمد بن حنبل نیافتم
فردي ضبط کرده است. و لذا اگر منحرفان از ولایت، ذرهاي فهم و انصاف داشته باشند باید عظمت مطلب را بفهمند. حدیث این
یا علی! اگر نه آن باشد که مسلمانان درباره تو همان را بگویند که مسیحیان درباره عیسی » : است که رسول خدا(ص) فرمود
خوب توجه کنید، یک وقت، «. گفتهاند، من در مقام تو چیزي میگفتم که وقتی راه بروي خاك زیر قدم تو را به تبرك بردارند
علامه مجلسی این سخن را نقل میکند، ممکن است بگویند اغراق شده و یا حرفهاي دیگر، اما اینجا احمد بن حنبل این سخن را
نقل میکند. معناي حدیث این است که: یا علی! اگر پرده از مقام تو برداشته شود همچنان که مسیحیان بعد از نزول انجیل مبتلا به
صفحه 12 از 59
تثلیث شدند و عیسی را تافته بافته از خدا پنداشتند، اگر من مناقب تو را بیان کنم، مسلمانان هم به همان روز گرفتار میشوند و دچار
همان بلیه خواهند شد. این روایت نشان دهنده آن است که آنچه از فضایل مولا گفته شده در مقابل آنچه که کتمان شده ناچیز
است. این حکایت از ناگفتههاي پیامبر دارد، اما آنچه که پیغمبر فرموده، این است که البته این را هم از احمد بن حنبل نقل میکنم
« ذهبی » که حجتی باشد براي مخالفان. به جهت عظمت مطلب این نکته را هم اضافه میکنم که احمد بن حنبل همان است که
یعنی اعتبارش نزد عامه بسیار بالاست، از پیامبر اکرم(ص) نقل ؛«! شیخالاءسلام و سید المسلمین فی عصره » : درباره او میگوید
هر کس اراده دارد آدم را ببیند در علمش، نوح را در عزمش، ابراهیم را در حلمش، موسی بن عمران را در فطنتش و » : میکند که
حضرت آیتالله وحید خراسانی با ذکر این مطلب که اگر گفتهها این «. عیسی بن مریم را در زهدش، فلینظر إلی علی بن ابیطالب
است، پس ناگفتهها چه میتواند باشد؟ افزودند: به اتفاق تمام مسلمین، سادات عالم، وجود انبیاي اولوالعزم هستند که هر یک
اوست، « زهد » ، و شاخصۀ عیسی « فطنت » ، است، شاخصۀ موسی « حلم » ، است، شاخصۀ ابراهیم « عزم » ، شاخصهاي دارند، شاخصۀ نوح
در واقع عصاره عالم، این چهار نفر هستند و طبق حدیث، عصارة این چهار نفر، علیبن ابیطالب است. معظم له با ذکر عبارت
از زیارت امیر مؤمنان(ع)، به نقل از کتاب مصباح المتهجّد یادآور شدند: مظلومیتی بالاتر از مظلومیت « السلام علیک یا أوّل مظلوم »
مولا تصور نمیشود. خود احمد بن حنبل از پیغمبر نقل میکند که عصارة تمام انبیا و مرسلین علی بن ابیطالب است. بعد همین
فرد، حضرت را به عنوان خلیفه چهارم میپندارد! کسانی که کارشان تضییع حق علی بن ابیطالب است(ع) اگر میتوانند به اینجا
بیایند تا زیر همین سقف براي دنیا معلوم شود که شخص دوم عالم، امیرالمؤمنین(ع) است. بالاترین خیانت در تاریخ بشریت این
است که بین شخص دوم و شخص اول عالم وجود، به وسیلۀ دیگران فاصله بیندازیم. حال با این مطالبی که بیان شد، الازهر مصر و
علماي عامه یا باید بگویند حرف احمد بن حنبل اشتباه است یا باید از اشتباهی که کردهاند برگردند. ایشان در بخش دیگري از
و یادآوري جایگاه این کتاب « صحیح بخاري » از رسول اکرم(ص) به نقل از ، « علیّ منّی و أنا من علیّ » بیانات خود با ذکر حدیث
9 « و أنفسنا و أنفسکم » ، نزد اهل سنت، اظهار داشتند: صحیح بخاري بالاترین کتاب اهل سنت بعد از قرآن مجید است، در قرآن
آیتالله العظمی وحید خراسانی در ادامه، با ذکر حدیث دیگري از پیامبر که . « علیّ منّی و أنا من علیّ » ، آمده و در صحیح بخاري
خاطر نشان کردند: با این آیات و روایاتی که بیان شد، روز بیست و یکم ،« یا علی هر کس تو را بکشد مرا کشته است » : فرمودند
این ماه، روز قتل خانم پیغمبران است. وظیفۀ همۀ شیعیان این است که در آن روز براي پیامبر(ص) مجلس عزا بگیرند. این روز، روز
یا علی! چون روح تو از روح من است. » : عزاي رسولالله است. اما دلیل این سخن چیست؟ خود پیامبر دلیل آوردهاند، فرمودهاند
معظم له در پایان .« طینت تو از طینت من است، بدن تو از من است، جان تو هم از من است و روز مرگ تو هم روز مرگ من است
سخنان خود به روحانیان و مبلغان اظهار داشتند: فرد فرد شما باید امسال همه کوششتان این باشد که روز بیست و یکم ماه رمضان را
به جهت احترام به خاتمالانبیا و علی مرتضی(ع) مجالس عزاداري برپا کرده و هیئات و مواکب در خیابانها به راه بیفتند تا شاید
، « و أنذرهم یوم الحسرة إذ قضی الامر » گوشهاي از حق ضایع شده اهل بیت(ع) احقاق بشود. ایشان در خاتمه با اشاره مجدد به آیۀ
یادآور شدند: نه علمهایمان مشکل گشاست نه عملهایمان در ظلمت و وحشت قبر، حلال مشکلات ماست. هنگام جان دادن و شب
. 1 . اول قبر، فقط علی داریم و بس. پینوشتها: * برگرفته از: افق حوزه (هفتهنامه خبري حوزههاي علمیه)، دوشنبه 27 مهر 1383
. 4 . سوره جمعه( 62 ) آیه 1 . 3 . سوره حدید( 57 ) آیه 1 . 2 . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 93 ، ص 356 . سوره توبه( 9) آیه 122
قبض فی هذه اللیلۀ رجل لم یسبتعه الاوّلون » . 8 . 7 . سوره بقره( 2) آیه 185 . 6 . سوره مریم( 19 ) آیه 39 . 5 . سوره اعلی( 87 ) آیه 1
. 9 . سوره آلعمران( 3) آیه 61 .( محمدباقر مجلسی، همان، ج 25 ، ص 214 ، ح 5 ) «... خرون ´ بعلم و لایدرکه الا
ضرورت بازنگري معارف مهدوي
صفحه 13 از 59
گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین سیدکاظم طباطبایی و استاد سیدعلیرضا حسینی اشاره : ظهور امام مهدي(ع) به عنوان
عدالتگستر موعود از همان سالهاي آغازین ظهور اسلام؛ توسط پیامبر اکرم(ص) و بعدها توسط ائمه گرامی اسلام(ع) به مسلمین
نوید داده شد و در عصر امامت امام محمد باقر و امام جعفر صادق(ص) به اوج خود رسید. از اینرو رفته رفته، مجموعۀ قابل
توجهی از روایات در زمینۀ موضوع تولد، غیبت و حوادث پیش و پس از ظهور امام مهدي(ع) شکل گرفت که راویان و محدثان
شیعه و اهل سنت آنها را سینه به سینه نقل یا در کتابهاي خود ثبت نمودند. اما حوادث مختلف سیاسی، اجتماعی که در طول تاریخ
اسلام و در عصر خلافت امویان و عباسیان رخ داد موجب شد که اولًا برخی از روایتهاي نقل شده از معصومین با دقت و صراحت
کافی به ما منتقل نشوند و ثانیاً گروهها و اقشار مختلف از جمله: دستگاه خلافت و صاحبان قدرت و منصب، گروههاي معارض و
داعیهداران خلافت و حکومت، مخالفان شیعه، افراد متأثر از آموزههاي یهودي و... با اغراض و انگیزههاي مختلف به جعل (وضع) 1
، تحریف 2 و تدلیس 3 در این مجموعه روایات به ویژه روایات نقلشده از طریق اهل سنت دست بزنند تا بتوانند یا این روایات
را بر خود منطبق کنند؛ یا به وسیله آنها با جریان و خط اصیل امامت مقابله نمایند؛ یا اینکه با ارائه چهرهاي مخدوش، خونریز و
خشونتطلب از امام مهدي(ع) مردم را از انتظار آن حضرت برحذر دارند. با توجه به آنچه گفته شد در عصر حاضر که مردم بیش
از هر عصر دیگر به باور مهدوي و فرهنگ انتظار روي آوردهاند ضرورت بازنگري مجموعه معارف مهدوي بیش از هر زمان
دیگر احساس میشود و بر علما و اندیشمندان حوزه، به ویژه اصحاب رجال و حدیث، لازم است که با همتی بلند و عزمی استوار به
این مهم همت گمارند و این معارف را از مطالب ضعیف و باورهاي نادرست بزدایند. براي تبیین هر چه بیشتر ضرورت موضوع
یادشده خدمت دو تن از اساتید حوزة علمیۀ قم و صاحبنظران در حوزة علوم رجال و حدیث رسیدیم و در این زمینه با ایشان به
گفتوگو نشستیم. آنچه در پی خواهد آمد حاصل این گفتوگوست که امیدواریم مورد توجه شما واقع شود. شرکت کنندگان در
این گفتوگو عبارتند از: 1. حجتالاسلام والمسلمین سید کاظم طباطبایی: ایشان علاوه بر تدریس در حوزة علمیه قم و دانشکده
علوم حدیث، در زمینۀ تدوین و نگارش علمی نیز فعالیت دارند که از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: الف) مدیریت علمی
مؤسوعۀ الاءمام المهدي(ع) و مجموعه احادیث فقهی که در مؤسسۀ فرهنگی دارالحدیث در دست تدوین است. ب) مشارکت در
تدوین موسوعۀ الاءمام علی بن أبی طالب(ع) فیالکتاب والسنۀ والتاریخ، 12 ج و موسوعۀ میزان الحکمۀ. ج) نگارش کتاب وفاق
اجتماعی از دیدگاه احادیث. د) کتابهاي منطق فهم حدیث و علوم حدیثی شیعه که در آستانۀ انتشار است و دهها مقالۀ علمی در
و داراي سابقۀ طولانی « مرکز تحقیقات کامپیوتري علوم اسلامی » نشریات. 2. استاد سیدعلیرضا حسینی: نامبرده مسئول گروه رجال
پژوهش، تحقیق و تدریس در زمینه علوم، رجال و حدیث است. مهمترین فعالیتهاي ایشان در سالهاي اخیر به شرح زیر است: الف)
مدیریت علمی و اجرایی نرمافزار رایانهاي درایۀ النور ویژه بررسی اسناد روایات کتب اربعۀ شیعه، که از سوي مرکز تحقیقات
کامپیوتري علوم اسلامی عرضه شده است. ب) تحقق و تصحیح اسناد روایات کتاب الکافی، که با هدف انتشار متنی مصحح و منقح
از این کتاب در مؤسسه فرهنگی دارالحدیث در حال اجراست. ج) تدریس در زمینه حدیثشناسی مهدویت در مرکز تخصصی
مهدویت. مجموعه معارف مهدوي در مقایسه با مجموعۀ معارف دینی ما چه جایگاهی دارد و در چه مرتبهاي از این معارف قرار
میگیرد؟ آقاي طباطبایی: شاید بتوان گفت در مباحث مربوط به امامت، معارف مهدوي، بالاترین حجم روایات را به خود
اختصاص میدهد؛ حتی نسبت به روایاتی که در خصوص امام علی(ع) وارد شدهاند. نکتۀ مهم در این زمینه این است که بسیاري از
این روایات که به اصل بحث مهدویت پرداختهاند بین شیعه و سنی مشترك است؛ یعنی جزء مشترکات ما با اهل سنت است. اما اگر
بخواهیم بگوییم که در زمینۀ چه مباحثی روایات بیشتري وارد شده است، بایستی به صورت جزئیتر بررسی کرد. اصل ظهور امام
مهدي(ع) یا قیام ایشان، از جمله مسائلی است که جزء متواترات و مسلمات است؛ یعنی هم روایات شیعه و هم روایات سنی در مورد
آن بسیار ذکر شده است. اگر از نظر شیعه بخواهیم به این قضیه نگاه کنیم، روایاتی که میگویند پس از پیامبر(ص) دوازده امام
صفحه 14 از 59
خواهند آمد یا روایاتی که در آنها آمده است زمین هیچگاه خالی از حجت نیست که از آنها استفاده میشود در هر زمانی، امامی
باید حاکم باشد و یا حضور داشته باشد فراوانتر از دیگر روایات نقل شدهاند و در بعضی موارد هم با اهل سنت اشتراك داریم.
یا « اشراط الساعۀ » در بعضی از مباحث، روایات کمتري وجود دارد. این نکته را هم باید در نظر داشت که روایات مربوط به
نشانههاي نزدیکی قیامت با روایات مربوط به نشانههاي ظهور امام مهدي(ع) در منابع خلط شده که بایستی در مراحل بعدي تمییز
داده شود. اجمالًا میتوان گفت در مباحث مربوط به امامت، روایات امام مهدي(ع) حجم انبوهی را تشکیل میدهد. در این زمینه،
برخی از آمارها نقل میشود که مثلًا نزدیک به شش هزار روایت در زمینۀ مباحث مهدوي نقل شده است که این رقم حجم بسیار
بالایی از معارف دینی را دربر میگیرد. نظر شما در این مورد چیست و تا چه میزان آن را درست میدانید؟ آقاي طباطبایی: پاسخ
این سؤال مقدار زیادي بستگی به تبیین تعریف حدیث دارد؛ چون در تعریف حدیث اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند اگر
متن واحدي از طرق گوناگون یا در کتابهاي متفاوتی نقل شده باشد چند روایت تلقی میشود و برخی معتقدند که نه یک روایت
إنّه یملا الارض قسطاً و عدلًا بعد » بیشتر محسوب نمیشود. مثلًا؛ روایات مشهور مربوط به ظهور امام زمان(ع) که در آن آمده است
در مجموع کتب شیعی و سنی از تعداد زیادي از معصومین(ع) حتی خود امام زمان(ع) نقل شده است. سه « ماملئت ظلماً و جوراً
کتاب از صحاح ستّۀ و سی تا چهل مصدر از کتب دیگر اهل سنت نیز این روایت را نقل کردهاند. حال این سؤال مطرح میشود که
آیا این روایت مجموعاً یک یا دو روایت محسوب میشود یا صد روایت؟ این اختلاف نظر باعث میشود برآورد ما از تعداد
روایات تغییر کند. اما مجموعاً میتوان گفت: اگر روایاتی را که سند کاملًا مشابه دارند یکی قرار دهیم و روایاتی را که سند یا متن
متفاوتی دارند، چند روایت به حساب آوریم و همچنین روایات مربوط به ملاحم و فتن را جزء روایات امام مهدي(ع) قرار دهیم،
تعداد چهار الی پنج هزار روایت دور از ذهن نخواهد بود. اما به هر حال این تعداد با توجه به تعریف ما از حدیث متفاوت خواهد
بود. اگر بخواهیم از مجموعۀ معارف مهدوي گزارشی ارائه دهیم و بیان کنیم که چه مباحث و معارف فرعی در این مجموعه
معارف داخل میشود، به چه مباحثی میتوانیم اشاره کنیم؟ آقاي حسینی: تصور بنده این است که مجموعه مباحثی که در روایات
ما در زمینه مهدویت به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم مطرح شده در هفت بخش قابل دستهبندي است: 1. روایاتی که بیانگر
استمرار امر امامت تا آخر زمان هستند. این مفهوم در روایات بسیار متقن و معتبر که از نظر تعداد نیز به حد تواتر میرسند وارد شده
زمین » و گروهی دیگر با این بیان که « زمینه هیچگاه از حجت خالی نخواهد بود » است. گروهی از روایات این بخش با این بیان که
به گونهاي ظریف در این « حجت » و « عالم » عهدهدار بیان چنین مفهومی هستند. ارتباط بین دو مفهوم « هیچگاه خالی از عالم نیست
روایات تبیین شده است و توجه بیشتر به آن در تبیین هر چه بهتر مقام امامت و امام و از جمله وجود مقدس حضرت ولیعصر
ارواحنافداه بسیار سودمند است. 2. روایاتی که به بیان تعداد امامان و اینکه آنها دوازده نفر هستند، پرداختهاند. در این بخش به
وضوح بر نسب این امامان تصریح شده و همگی آنها از نسل وجود مقدس فاطمه زهرا(س) دانسته شدهاند. اشاره به وقایع خاص در
مقاطع تاریخی حساس این بزرگواران از ویژگی این بخش از روایات است. این بخش از قدیمیترین و محکمترین روایات مباحث
مهدویت به شمار میروند. 3. روایاتی که دلالت بر تولد وجود مقدس امام مهدي(ع) دارند. این روایات نیز بهخوبی و از دیدگاه
حقیر از مطمئنترین راهها به بیان این امر پرداختهاند. 4. روایاتی که به موضوع غیبت آخرین حجت خدا پرداخته و تصریح کردهاند
که آن حضرت در غیبتی طولانی بهسر خواهد برد. در گروهی از این بخش به عوامل و موجبات این امر؛ یعنی غیبت طولانی نیز
اشاره شده است. این گروه نیازمند مطالعه جدي به منظور عبرتآموزي جامعه اسلامی است. 5. روایاتی که در آنها به ضرورت و
فضیلت انتظار و وظایف منتظران در دوران غیبت اشاره شده است. 6. روایاتی که بیانگر نشانههایی هستند که قبل از ظهور و یا
همزمان با آن پدیدار خواهند شد. 7. روایاتی که به ترسیم وقایع پس از ظهور پرداخته و نوید تحقق جامعه آرمانی اسلام را
میدهند. جامعهاي که عدالت در آن فراگیر میشود؛ استعدادهاي نهفته افراد آن بهطور کامل به فعلیت میرسد و حرکت به سوي
صفحه 15 از 59
کمال و خدا محوري در آن متجلی میگردد. آقاي طباطبایی! شما اشاره فرمودید که ما در مجموعۀ معارف مهدوي با طیف
گستردهاي از روایات روبرو هستیم که روایات مربوط به امامان دوازدهگانه، روایات مربوط به اصل ظهور امام مهدي(ع) و
نشانههاي ظهور را شامل میشود، حال میخواهیم بدانیم در این مجموعۀ گسترده از روایات و معارف مهدوي، کدام مباحث به
عنوان مشترکات و محکمات این مجموعه بهشمار میآید. آقاي طباطبایی: مباحثی که بین شیعه و سنی مشترك هستند و مباحثی که
شیعیان در مورد آنها متفقند باید از هم جدا شوند. بعضی از مباحث مشترك بین دو فرقه که ظاهراً هیچ اختلافی در مورد آنها وجود
ندارد، به این شرح است: 1. اصل وجود حکومت جهانی امام مهدي(ع) و اینکه حکومتی در آخرالزمان خواهد آمد و جهان را پر
از عدل و داد خواهد کرد؛ 2. اینکه امام مهدي(ع) از خاندان پیامبر(ص) است؛ 3. این نکته که آن حضرت از نسل فاطمۀ زهرا(س)
هستند. اگر چه بنیعباس روایاتی را جعل کردند که آن حضرت را به خود نسبت بدهند. که اینگونه روایات در متون روایی سنیها،
البته در کتب ضعافشان، وجود دارد؛ 4. این نکته که امام مهدي(ع) از نسل امام حسین(ع) هستند؛ 5. بحث نزول حضرت عیسی(ع)
بعد از ظهور امام مهدي(ع)؛ 6. اینکه دوران آن حضرت از جهت رفاه اجتماعی و نیز عدالت اجتماعی، اقتصادي، فرهنگی، قضایی،
یک دولت نمونهاي است. در واقع ما با توجه به این تکیهگاه محکم نقلی که داریم کاملاً در این زمینهها مطمئن هستیم بنابراین،
هیچ اختلافی بین شیعیان در این موارد وجود ندارد. اما در بعضی از موارد از جمله علائم ظهور، نوع علائم، تعداد آنها و یا اینکه
همه علائم محتوم هستند یا خیر، در این مورد روایات ما یک مقداري اختلاف دارند. سنیها روایات علائم ظهور به این معنا ندارند؛
زیرا آنها غیبتی را تصور نمیکنند که روایات علائم ظهور داشته باشند. در روایات آنها علائمی براي آغاز قیام و انقلاب امام
مهدي(ع) نقل شده است، که اگر آن علائم را بر علائم ظهور خودمان منطبق کنیم، در اصل بحث علائم هم ما با آنها اتفاق نظر
خواهیم داشت، اما در مباحث ریزتر یک مقدار اختلاف است و هر چقدر این مباحث جزئیتر شود نسبت اختلاف بیشتر خواهد شد
و شاید هم در میان روایات خود ما نیز اختلافی وجود داشته باشد که احتیاج به یک بحث علمی در تبیین و تدوین داشته باشد.
موارد اختلاف چه چیزهایی هستند؟ آقاي طباطبایی: اختلاف اصلی ما با اهل سنت در بحث غیبت است. ما معتقدیم امام مهدي(ع)
متولد شدهاند و در حال حاضر دوران غیبت را میگذرانند و در زمان خاصی ظهور میکنند، اما سنیها معتقدند امام مهدي در همان
عصري که ظهور میکنند به دنیا میآیند و لذا یک عمر طولانی را براي حضرت در نظر نمیگیرند. در روایات ما به این نکته که
امام دوازدهم از نسل پیامبر(ص) از نوادگان امام حسین(ع) و فرزند امام حسن عسکري(ع) هستند و دوران غیبت طولانی دارند در
موارد متعددي اشاره شده است. حتی روایات در این مورد از حد استفاضه گذشته و به حد تواتر رسیده است. جناب حسینی! به نظر
شما آیا مجموعه معارف مهدوي یا روایاتی که در زمینۀ باور مهدي به ما رسیده است نیازمند پالایش و پیرایش هستند یا خیر؟ و
اگر پاسخ شما در این زمینه مثبت است، این امر در چه زمینههایی باید صورت گیرد؟ آقاي حسینی: نخستین مسئلهاي که به عنوان
ورودي مباحث و معارف مهدویت باید به آن بپردازیم تبیین مبناي حدیثشناسی در این بحث است. گرایشی که بر تاریخ حدیث
شیعه حاکم بوده به طبع شرایط مختلف، یک گرایش فقهی است که در پرتو این گرایش بسیاري از شاخههاي مختلف معارف ما
متأسفانه مورد بیمهري قرار گرفته است که از جملۀ آنها مباحث مهدویت است. لذا پس از تبیین مبناي حدیثشناسی در کل
مباحث حدیثی، لازم است به تبیین مبناي حدیثشناسی در بحث مهدویت بپردازیم؛ زیرا ممکن است ما بتوانیم تفاوتی بین مباحث
شویم در « خبر واحد » مهدوي و دیگر مباحث قائل شویم؛ یعنی ممکن است حتی اگر ما در مباحث فقهی هم قائل به مبناي حجیت
یا اطمینانآور است. اگر ما این « خبر موثوقٌبه » مباحث مهدوي در آن تشکیک کنیم و قول دیگري را بپذیریم که آن مبناي حجیت
بحث را بپذیریم، مباحثی مثل اصل تولد، اصل مهدویت، نسب حضرت، ظهور ایشان، جزء مطالبی هستند که به هیچ عنوان قابل
خدشه و تردید نیستند و جایی که مورد بحث است بیشتر مباحث علائم ظهور است که این ظهور حتمی در چه مرحلهاي محقق
خواهد شد و چه پیشزمینههایی در روایات ما براي این واقعه تبیین شده است. به نظر بنده، مهمترین محوري که در مباحث
صفحه 16 از 59
مهدویت جاي تأمل، نقد و بررسی علمی دارد، بحث نشانههاي ظهور است والاّ همانطور که عرض کردم مباحثی مانند، اصل تولد،
ظهور، غیبت طولانی و نسب آن حضرت جزء مسائلی است که به هیچ عنوان نمیتوان در مورد آنها خدشهاي وارد کرد. آقاي
حسینی آیا میتوان گفت که مبانی حجیت در معارف مهدویت به طور خاص و در مباحث اعتقادي به طور عام، با مبانی حجیت در
مباحث فقهی، متفاوت است. یا به بیان دیگر برخورد ما با روایات در فقه و مباحث اعتقادي تفاوت دارد؟ آقاي طباطبایی: این مسئله
است نه « خبر موثوقٌبه » یک بحث تخصصی است و جاي آن، اینجا نیست. به نظر میرسد که حتی در فقه هم مبناي صحیح حجیت
« موثوقبه » و دلیل حجیت خبر ثقه هم وثوق به خبر اوست. 4 یعنی خبرثقه به جهت ثقه بودن مفخبفر آن تبدیل به خبر « خبر ثقه »
میشود و حجیت پیدا میکند. سیرة عقلا هم اینگونه است که به خبر موثوقبه اعتنا میکند نه خبر ثقه. به همین جهت میبینیم تمام
کسانی که قائل به حجیت خبر ثقه هستند، خبر ثقهاي را که مخالف با قرآن کریم باشد حتی اگر همۀ شرایط حجیت را دارا باشد
به راحتی کنار میگذارند و اصلًا آن را معارض با قرآن هم نمیپندارند و میگویند این خبر صادر نشده است؛ یا اینکه آن را به
گونهاي از معناي ظاهري خودش خارج میکنند. بنابراین، در همه جا آن چیزي که معتبر است خبر موثوقبه است. در بحث خبر
موثوقبه مسئلهاي که بسیار مهم و محوري است و آن را در بحث خبر ثقه هم میتوان طرح کرد این است که این خبر چه دلالتی
براي ما دارد و در چه موردي وارد شده است؟ گاهی اوقات مبحث بسیار مهم و محوري است و ما در اینجا سختگیریهاي سندي و
نقد محتوایی بسیار شدید انجام میدهیم؛ مانند بحث امامت یا خلافت بعد از پیامبر. گاهی اوقات نیز ممکن است مبحث چندان مهم
نباشد. فرضاً، این مسئله که امام زمان(ع) فرزند امام حسن عسکري هستند و متولد شدهاند و در حال حاضر در غیبت هستند یک
مسلۀ ثابت و مسلم است و در مورد آن هم سختگیري میکنیم، اما در مورد اینکه نرگس خاتون، مادر آن حضرت دختر پادشاه
روم بود یا خیر، نیاز نداریم که سختگیري سندي اعمال کنیم؛ زیرا هیچکدام از این دو قول تأثیر چندانی بر اصل جریان مهدویت
نخواهد گذاشت. بنابراین، در مورد خبر موثوقبه ما باید با توجه به اهمیت مدلول خبر، سختگیریهاي سندي و محتوایی خودمان را
مطرح میشود در واقع بازگشت به همین معنا « تسامح در ادلۀ سنن » یک مقداري کاهش و یا افزایش دهیم. بحثی که به عنوان
میکند. مثلًا اگر گفتند این نماز یا این دعا را در روز اول ماه رجب بخوانید این مسئلهاي نیست که انجام دادن یا ندادن آن ضرري
به اعتقادات شخص وارد بکند. بنابراین؛ در اینجا اگر کسی با توجه به اینکه خبري در این مورد وجود دارد این عمل را انجام دهد،
نشان دهندة حسن فاعلی او است. پس ثوابی که به شخص داده میشود بر مبناي حسن فاعلی او است نه حسن فعلی. این مسئله به
مدلول خبر و اهمیت آن برمیگردد. نکتهاي که در مورد روایات کلًا باید مدنظر باشد این است که ما بر خلاف اهل سنت که
در اختیار دارند که همۀ احادیث آنها را صحیح و غیر قابل خدشه میدانند معتقدیم تنها کتابی که در « صحاح » کتابهایی با عنوان
است و روایات ما، چه روایات فقهی و چه روایات غیر فقهی، بایستی بررسی « قرآن کریم » ، متن آن هیچ شک و شبههاي نیست
گردد و صحت و درستی آنها براي ما اثبات شود و اگر درستی آنها اثبات نگردد براي ما حجیت نخواهند داشت و معتبر نیستند. اما
این بدین معنا نیست که هر روایتی که صحت آن براي ما اثبات نشود، جعلی است. روایت ممکن است آن قدر صحیح و قویم باشد
که قابل اتکاء و استناد باشد و ممکن است به این درجه از حجیت نرسیده باشد. بنابراین ممکن است ما اصل صدور روایت را
« جعل » . اجمالًا بپذیریم اما با این وجود نتوانیم آن را نقطۀ اتکاء و اعتماد خودمان قرار دهیم ?ماهنامه موعود شماره 48 پینوشتها: 1
در لغت به معناي ساختن، قرار دادن، نهادن، مبدل ساختن، دیگرگون کردن و از حالتی به حالت دیگر درآوردن آمده است (ر.ك:
علیاکبر دهخدا، لغتنامه، ج 5، ص 6835 ) و در اصطلاح علم حدیث به معناي ساخت حدیث دروغین است، شایان ذکر است که در
استفاده میشود. به حدیث دروغین و حدیثی که « وضع » به جاي این واژه بیشتر از کلمه « علم الدرایۀ » یا « علمالحدیث » کتابهاي
، راوي، خود آن را ساخته باشد، حدیث مجعول یا موضوع میگویند. (ر.ك: کاظم مدیر شانهچی، علمالحدیث و درایۀالحدیث، ج 2
گردانیدن سخن و چیزي از جاي خود است و معناي اصطلاحی آن کم « تحریف » 2 . معناي لغوي . ص 89 ؛ سیدرضا مؤدب، ص 113
صفحه 17 از 59
استفاده « تصحیف » و زیاد کردن در سند یا متن حدیث یا نهادن حرفی به جاي حرف دیگر است. گاه به جاي این اصطلاح از کلمه
میشود. شایان ذکر است که تحریف یا تصحیف گاه به صورت غیر عمدي و به دلیل اشتباه راوي یا کسانی که از کتابهاي
حدیثی نسخهبرداري کردهاند رخ میدهد و گاه به صورت عمدي با هدف تغییر در معناي حدیث. به حدیثی که در آن تحریف و
تصحیف رخ داده، محرَّف و مصَّحف میگویند. (ر.ك: کاظم مدیر شانهچی، همان، ص 65 و 66 ؛ سیدرضا مؤدب، علمالحدیث:
در لغت، پنهان کردن و پوشیدن عیب کالا بر خریدار معنا « تدلیس » . 3 .( پژوهشی در مصطلحالحدیث یا علم الدرایۀ، ص 64 و 65
میدهد. (ر.ك: علیاکبر دهخدا، همان، ج 4، ص 5737 ) و در اصطلاح علماي حدیث به معناي پوشاندن و مخفی کردن عیب
حدیث است. به اینگونه که راوي در سند حدیث عملی انجام دهد که موجب اعتبار آن شود؛ مانند اینکه راویان ضعیف را از سند
حدیث حذف کند، یا از کسی روایت کند که او را ندیده یا از او خبري نشنیده است. به حدیثی که در آن تدلیس صورت گرفته،
در یک « خبر » . 4 . ( میگویند (ر.ك: کاظم مدیر شانهچی، همان، ص 85 ؛ سیدرضا مؤدب، همان، ص 105 « مدلَّس » حدیث
در هر طبقه ] از سلسله راویان [ خبر » : تقسیم میشود. در بیان وجه این دستهبندي گفتهاند « واحد » و « متواتر » دستهبندي کلی به خبر
یا به وسیلۀ افراد زیادي نقل شده که معمولًا هماهنگی و اتفاق آنان بر دروغ ممکن نیست یا فقط یک یا چند نفر که به خودي
خود از گفته آنها علم به مضمون خبر حاصل نمیشود آن را نقل کردهاند. قسم اول را خبر متواتر و دوم را خبر واحد یا آحاد
مینامند. (کاظم مدیر شانهچی، همان، ج 2، ص 33 ). از آنجا که خبر متواتر به خودي خود مفید علم است هیچ تردیدي در حجیت و
خبر واحد اگر همراه و محفوف به قرائتی باشد که » قابلیت استناد و استدلال به آننیست. اما در مورد حجیت خبر واحد باید گفت که
صدور آن از معصوم را تثبیت کند نزد تمام علما حجت است و به آن میتوان استناد... ولی اگر فاقد قرائن مزبور باشد جمعی آن را
حجت ندانستهاند ولی اکثر علماي فریقین خبر واحد را خبر پارهاي از روایات که جعل و ساختگی ] بودن [ آن مظنون هستند
35 ). شایان ذکر است که کسانی که خبر واحد را حجت میدانند خود به دو دسته تقسیم - همان، ج 1، ص 36 ) « حجت میدانند
میشوند: گروهی خبر واحدي را که راوي آن فرد ثقه (راستگو و مورد اطمینان) باشد حجت میدانند و گروهی خبر واحدي را
و خبر نوع « خبرثقه » که صرفنظر از رواي آن اطمینانآور باشد و بتوان به نوعی اطمینان به صدور آن پیدا کرد. خبر نوع اول را
. میگویند. 5 . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 40 ، ص 152 « موثوقالصدور » یا « موثوقبه » دوم را خبر
گزارش حضور موعود در جشن میلاد
با حمد و سپاس خداوند یکتا و با توکل به عنایات حضرت صاحبالامر(ع) برنامهریزي جهت حضور جدي فرهنگی و علمی در
عرصه برگزاري جشنهاي ویژة میلاد مبارك حضرت مهدي(ع) از اردیبهشت ماه ( 1383 ) آغاز شد و اولین نسخه طرح پیشنهادي در
همین ماه (شامل حدود 14 طرح اجرایی) به سازمان فرهنگی و هنري شهرداري تهران ارسال گردید. تجربه سالهاي متمادي نشان
میدهد که همواره عدم آمادگی در اجراء برنامهها و از بین رفتن فرصتها منجر به اجراء برنامههایی ضعیف میشود تا آنجا که
موجب هتک حرمت ذوات مقدسه ائمه طاهرین(ع) نیز میگردد. طی سال جاري مؤسسه فرهنگی موعود جهت برگزاري شایسته
جشنهاي نیمه شعبان طی قریب به 5 ماه با شرکت در جلسات مشورتی و ارائه مشاوره فرهنگی خدمات گوناگونی را تقدیم بسیاري
نمود. اگر چه دستیابی به نتیجه نهایی و انعکاس « سازمان فرهنگی هنري شهرداري تهران » از سازمانها و نهادهاي فرهنگی و به ویژه
ابتدا به ساکن و از ابتداي تابستان (تیر 83 ) با « موعود » ، عکسالعمل مناسب مدیران سازمانها منوط به صبوري و انتظار بود لیکن
تشکیل ستاد داخلی و بسیج همۀ امکانات فعالیت اجرایی خود را توسعه داد و با تقسیم وظایف همت خویش را مصروف
مجموعه طرحهاي موردنظر کرد، تا از این طریق مانع از بین رفتن فرصتها شود. از همینرو در هنگام اخذ « برنامهریزي اجرایی »
تصمیم نهایی موعود زمینه اجرایی نزدیک به 30 % از کلیه برنامهها را فراهم کرده بود. برنامههاي مؤسسه فرهنگی موعود در ایام
صفحه 18 از 59
2. برگزاري دومین مجموعه ؛« مهدویت، استراتژي انتظار و جهان آینده » برگزاري جشنهاي نیمه شعبان: 1. برگزاري سومین همایش
نشستهاي مهدوي در 24 فرهنگسرا و خانههاي فرهنگ شهر تهران؛ 3. برگزاري 50 نمایشگاه عرضه محصولات فرهنگی مهدوي در
سطح شهر تهران؛ 4. اعزام کاروان زیارتی دانشجویان به مسجد مقدس جمکران؛ 5. چاپ و انتشار کتب؛ 6. چاپ ویژهنامه موعود؛
7. طراحی و چاپ کارت تبریک، کارت دعوت و پوستر. آنچه در پی میآید خلاصه گزارش فعالیتهاي انجام شده است که امید
مهدویت، استراتژي انتظار و جهان » میرود مقبول طبع حضرت صاحبالامر(ع) واقع شود. انشاءالله 1. برگزاري سومین همایش
مسلمین و بررسی نسبت و رابطه آن با « اجتماعی و فرهنگی » هدف از برگزاري سالانه این همایش طرح آخرین مباحث « آینده
انتخاب شده بود. همراهی سازمان « باور مهدوي، تهدیدها و آسیبها » فرهنگ مهدوي بود. گرایش سومین همایش با موضوع
را هم به عهده « گل نرگس » فرهنگی هنري شهرداري تهران و جهاد دانشگاهی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران که نشر مجله
محل مناسبی بود که برگزاري نشست را « تالار ابنسینا » . دارند موجب بود تا محل برگزاري همایش دانشگاه تهران انتخاب شود
ممکن میساخت. انتخاب سخنرانان، تبلیغات، پذیرایی، ضبط برنامهها و بسیاري دیگر از امور در کنار هم موجب شد تا این همایش
دو روزه ( 6 و 7 مهرماه) به بهترین صورت ممکن برگزار شود. همایش با قرائت پیام حضرت آیتالله صافی گلپایگانی آغاز شد و
در ادامه آقایان نصیر صاحبخلق و دکتر مجید شاهحسینی به ایراد سخنرانی پرداختند. نقد و بررسی فیلمهاي مرتبط با موضوع
آخرالزمان فضاي مناسبی در سالن ایجاد کرده بود. برگزاري نمایشگاه جنبی، مسابقه فرهنگی و حضور گروههاي تواشیح رنگ و
را به عنوان هدیه دریافت کردند. « گل نرگس » و « موعود » بوي دیگري را به همایش ارزانی داشت و کلیه شرکت کنندگان مجلات
در آخرین ساعت همایش نیز آقاي علی انسانی حس و حال ویژهاي به همایش بخشیدند. سخنرانان روز دوم آقایان حجتالاسلام
پسندیده، دکتر برنجکار و اسماعیل شفیعیسروستانی بودند. پوشش خبري رسانهها، نصب بیلبورد در اطراف دانشگاه، پخش تیزر از
صدا و سیما در یک شب قبل از برگزاري همایش، جمع کثیري از دانشجویان را به سمت محل برگزاري همایش هدایت کرد. در
مجموع دو روز برگزاري بیش از دو هزار نفر از برنامههاي همایش استفاده کردند. اعزام کاروان زیارتی به مسجد مقدس جمکران
این برنامه براي شرکتکنندگان در همایش تنظیم شده بود. داوطلبان از اولین روز همایش ثبت نام کرده بودند. پیشبینی میشد 4
اتوبوس براي این کاروان کافی باشد. اما افزایش تعداد داوطلبان سبب شد تا وسیله نقلیه پنجم به کاروان بپیوندد. ضیافت شام در
محل دانشگاه علوم پزشکی شهر قم بر جذابیت این برنامه افزوده بود. شایان ذکر است کلیه زائران قبلاً توسط موعود بیمه شده
بودند. ضمناً در اولین فرصت متن کامل سخنرانیهاي انجام شده در یک مجموعه توسط مؤسسه فرهنگی موعود ارائه خواهد شد.
نیمه ) « مهدویت، استراتژي انتظار و جهان آینده » متن پیام مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی صافی گلپایگانی به سومین همایش
شعبان 1425 ) یا أیّها الّذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا الله لعلّکم تفلحون. 1 أللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد. السّلام
علی مولانا المهدي، صاحبالزّمان و معلن أحکام القرآن و باسط الامن و الامان، بقیّۀالله فی أرضه و خلیفته علی عباده أرواح
العالمین له الفداء والسّلام علی شیعته الثّابتین علی ولایته المنتظرین لظهوره. با عرض تبریک و تهنیت به مناسبت ایام الهی و خجستۀ
مهدویت، این سعادت بزرگ را که همه ساله این مراسم جهت تعظیم و تکریم از عید سعید ولادت غوث امان و یگانۀ دوران و
صاحب عصر و زمان، امام جهان و جهانیان و موعود همۀ ادیان و پیامبران، نعمۀالله العامۀ و کلمته التامۀ، النور المبین و الکهف
الحصین، حضرت مولانا المهدي الحجۀ بن الحسن العسکري علیه و علی آبائه الطاهرین أفضل صلوات المصلین برگزار میگردد
و توفیق ابراز احساسات ولایی و مذهبی و اعلان و اعلام حیات و وجود اسلامی فراهم میشود، گرامی میداریم. تعظیم و تجلیل از
فرهنگ و مکتب مهدویت و انتظار فرج از افضل و اعظم حسنات و اشرف قربات است. در ایام مهدویت، مکتب حیاتبخش اسلام
و قرآن کریم، مکتب آگاهی و بیداري، مکتب ایمان و حیات و رشد و شعور، مکتب گرایش به عدل و داد و انصاف و احسان و
برادري، مکتب علم و معرفت و بصیرت، ترویج میشود و درسها و پیامهایی از این مکتب به همگان ابلاغ میگردد که ناامیدیها را
صفحه 19 از 59
به امید و توقفها را به حرکت و افسردگیها را به نشاط و شور و شوق، مبدل میسازد. در این ایام مبارك، باید به عمق برنامهها و
ابعاد مفید و معنوي آن که از هر جهت، سازنده و فراگیر است توجه شود و نقاط ضعف و قوت جامعه مطرح گردد و منابر و
مقالات و سخنرانیها و نشریات، همه، اجتماع را به سوي فرهنگ مهدویت و انتظار، دعوت نمایند. فرهنگ انتظار و مهدویت که
همان فرهنگ راستین اسلام و قرآن است در عصر ما که عصر ارتباطات است مورد هجوم سیاستمداران و ریاستطلبان و
جهانخوارانی که اسلام را مانع بزرگ رسیدن به اهدافشان میدانند قرار گرفته است و از هر طرف به اسلام و جامعۀ مسلمانان، حمله
میکنند و همانگونه که در احادیث شریفه از آن خبر داده شده است، براي این امت و شیعیان اهل بیت علیهمالسلام امتحانات
خطیري پیش خواهد آمد و آنان تخلیص و تمحیص میشوند تا حدي که جز آنان که ثبات قدم و استقامت میورزند و مانند کوه
بر جاي خویش، استوار میمانند کسی بر جاي نمیماند و دیگران، هویت مذهبی و استقامت دینی خود را از دست میدهند. چنانکه
از احادیث شریف استفاده میشود مهمترین وظیفهاي که هر مسلمانی در عصر غیبت دارد حفظ هویت و شخصیت اسلامی است،
همان چیزي که دنیاي استکبار و کفر براي مخدوش کردن و کمرنگ کردن آن با همه عوامل تبلیغاتی و ایادي مزدور و سیاستهاي
مزورانه در همه کشورهاي اسلامی و هر کجا که مسلمانی باشد تلاش میکند. اگر کسی به همین تاریخ اسلام در یکصد سال پیش
تا کنون رجوع نماید میفهمد که دشمنان اسلام براي اسلامزدایی و محو هویت مسلمانی و مهجور شدن شعارها و سنتهاي دینی چه
نقشههایی را پیاده کردهاند و چه دستهایی در کار بوده و هست که التزامات و تعهدات مسلمانان را به اسلام و قرآن، ضعیف نمایند
و آنها را در اظهار وجود و استقلال اسلامی و اجراي قوانین اسلامی بیتعهد نمایند، هر کدام از دولتهاي استعمارگردر بخشی از
جهان وسیع اسلام، این سیاست را دنبال کردند و تا آنجا پیش رفتند که در بعضی نقاط، مسلمانان را به تغییر اسمهاي اسلامی مجبور
نمودند. در اینجا مجال شرح سیاستهاي، به اصطلاح، اسلامبرانداز آنها و خیانت عوامل، به اصطلاح، روشنفکر و افرادي مثل
رضاخان و مصطفی کمال و... و روزنامهها و قلم به دستهاي مزدور نیست. اجمالًا مشروطۀ منهاي مشروعه، کشف حجاب، ممنوع
شدن شعایر دینی و مجالس تبلیغی و روضه و حتی همین برنامههاي مهدویت، و آزادي منکرات و اختلاط فیزیکی زن و مرد، همه و
همه براي نفی هویت اسلامی بود و اکنون هم ادامه دارد. مسئله منع حجاب مسلمانان در مدارس و دانشگاههاي فرانسه و قرار گرفتن
آن در صدر مسائل و رویکردهاي آن دولت، از شعب همین برنامهها است، بد حجابیهایی که در خود جامعه ما نیز هست و
حمایتهایی که از آن مینمایند و اصرار بر ترویج موسیقی و فیلمهاي مبتذل و تشویق خوانندگان و نوازندگان و برنامههایی از این
قبیل و هدایایی که به آنها از بیتالمال داده میشود و مراکز و مطبوعاتی که هنر را ابزار ترویج ملاهی و مناهی و مطالب غیراسلامی
کردهاند، همه را عمال سیاستهاي معارض با اسلام اجرا مینمایند و این اسلام و مسلمانان متعهد و فداکار و مخلص هستند که در
برابر این عمل مقاومت نموده و بر حساسیت اسلامی خود پایداري مینمایند و شعار اللهاکبر را بلندتر و رساتر در قول و عمل، زنده
نگاه میدارند. در این عصر غیبت و امتحان، وظیفۀ همگان است که در حفظ شخصیت اسلامی خود و نفی این سیاستها استقامت
ورزند و اعلام وجود و حیثیت و شخصیت بنمایند. در اخبار و احادیث در مورد حفظ هویت اسلامی در عصر غیبت تأکید و سفارش
بسیار شده است؛ این روایت را ملاحظه فرمایید: در کتاب شریف کمالالدین، شیخ اجل صدوق از امام زینالعابدین علیهالسلام
روایت نموده است که فرمود: من ثبت علی موالاتنا (ولایتنا) فی غیبۀ قائمنا اعطاه الله عزّوجلّ أجر ألف شهید من الشهداء بدر و أحد
2 هرکس در غیبت قائم ما بر موالات و ولایت ما ثابت بماند خداوند متعال اجر هزار شهید از شهداي بدر و احد را به او عطا .
میفرماید. این ثبات بر ولایت که آن همه ثواب دارد ثبات بر هویت و بر شخصیت دینی و استقامت بر تعهدات اسلامی است و بر
همین حفظ هویت دینی و استقلال مذهبی و صبر و پایداري تأکید دارد. مسلمان صاحبالزمانی تحت تأثیر هیچ جوي تن به ذلت
نمیدهد؛ با شجاعت، با قدرت و همت و با نیروي ایمان و علم، با شعارهاي توحیدي اللهاکبر و لاالهالاالله با اقتدار باید به پیش برود
و بداند که جهان، به سوي اسلام، به سوي جامعۀ جهانی اسلام و به سوي مدنیت قرآنی و جامعۀ مهدوي است و این وعده الهی و
صفحه 20 از 59
تخلفناپذیر است. 2. برگزاري مجموعه نشستهاي مهدوي ( 24 نشست در 19 محل) توسعه فرهنگ مهدوي تنها از طریق چراغانی و
با برگزاري جلسات و نشستها، برپایی نمایشگاهها و سایر « موعود » توزیع شیرینی میسر نمیشود. از همینرو طی همه سالهاي گذشته
برنامهها سعی در نشر این فرهنگ و ارتقاء فکري و فرهنگی طبقات مختلف مردم داشته است. تجربه دوازده نشست در سال قبل
موعود را بر آن داشت تا با همکاري سازمان فرهنگی و هنري شهرداري تهران مقدمات برگزاري 23 نشست را در شهر تهران فراهم
کند. مجموعهاي که به تدریج به برگزاري 24 نشست در 19 فرهنگسرا و خانههاي فرهنگ در شهر تهران انجامید و سخنرانان زیر
در موضوعات مختلف که ذکر خواهد شد به ایراد سخنرانی پرداختند: آقایان: امجد، علی کورانی، مهديپور، پور سیدآقایی،
جعفري، ابراهیم شفیعی، علی رهبر، مشایی، سهرابی، افقهی، فهیمدانش، ضمیري، طبسی، لاجوردي، مبلغی، پسندیده، محمد
شجاعی، نظري منفرد، عالی، رضایی، کیاپاشا، اسماعیل شفیعیسروستانی. همچنین برخی شاعران و مداحان (علی انسانی، سیداحد
خجسته) در زمره افراد مدعو براي اجراي برنامه بودند. موضوعات مطروحه در این نشستها عبارت بودند از: رجعت، نشانههاي
ظهور، زیباییهاي امام زمان، فعالیتهاي حضرت در عصر غیبت، ارتباط معنوي با امام زمان، وظایف منتظران، آخرالزمان، آشتی با امام
زمان، مسیحیت صهیونیستی، حکومت جهانی امام مهدي(ع)، سینما و آخرالزمان، بایدها و نبایدهاي فرهنگ مهدوي، امام مهدي در
ادعیه، غرب و آخرالزمان، قرآن و مهدویت، عدالت مهدوي، جوانان و امام زمان(ع)، دکترین مهدویت، عدالت مهدوي، شهر انتظار
و شهروند منتظر، سنت، حکمت و فلسفه تاریخ و... طراحی بروشور، پوستر و کارت دعوت، اعلام برنامهها در رسانهها، توزیع اقلام
تبلیغاتی در مراکز و مجامع و از جمله نماز جمعۀ تهران با همراهی سازمان فرهنگی و هنري شهرداري تهران تصویر مناسبی را از
آیندة برگزاري نشستها ارائه میکرد. 3. تهیه مقدمات برگزاري 70 نمایشگاه عرضه آثار مهدوي تجربه موفق برگزاري سلسله
نمایشگاههاي عرضه کتب و محصولات فرهنگی مهدوي و نقش آن در اصلاح رویکرد مردم در ایام برگزاري جشنهاي نیمه شعبان
باعث بود تا علیرغم کمبود امکانات، تلاش گستردهاي براي دسترسی به مقصود صورت گیرد. از همینرو در کنار سایر فعالیتها،
با سرعت آغاز شد. فراخوانی کلیه ناشرین مرتبط و بررسی فهرست آثار و انتخاب منابع « تهیه نمونهها » ،« شناسایی منابع » عملیات
مستلزم پیگیري مداوم و تقریباً شبانهروزي بود. ضمن آنکه بررسی نرمافزارهاي صوتی و تصویري، نیازسنجی و سفارش آثار، خود
در کنار شناسایی و جمعآوري نمونههاي کتب حجم زیادي از نیروها را به خود معطوف میساخت. در گزینش آثار موارد زیر
لحاظ شده بود: 1. کیفیت و سطح منابع از حیث اطمینان در پژوهش و قلم نگارنده؛ 2. تنوع اقلام و ویژگیهاي مخصوص
نمایشگاههاي خیابانی؛ 3. توجه به محوریت موضوع فرهنگ انتظار و معارف اسلامی؛ 4. کیفیت اقلام فرهنگی از حیث جنس،
. طراحی و ملاحظه سلایق عمومی مردم. قابل توجه است که مراد اصلی در برگزاري نمایشگاه توسعه مطالعه آثار مهدوي است. 4
تهیه مقدمات لازم براي چاپ و ارائه کتاب موعود با جمعآوري همه توان سعی خویش را مصروف آمادهسازي مجموعهاي از آثار
نمود تا بدینوسیله بر رونق و تعداد عناوین بیفزاید. از همینرو طی این مدت موعود موفق به چاپ 16 کتاب جدید در دو سطح
بزرگسال و نوجوان و تجدید چاپ 5 عنوان کتاب شد. عناوین کتب مذکور در طح بزرگسال عبارتند از: 1. از حسین تا مهدي(ع)؛
3. مسیح یهودي و فرجام جهان؛ 4. تفکر، فرهنگ و ادب، تمدن؛ 5. انتظار، بایدها ؛( 2. ارادة معطوف به حق (استراتژي انتظار جلد 3
و نبایدها؛ 6. پروتستانتیزم، پیوریتانها و مسیحیت صهیونیستی؛ 7. تحفه امام مهدي(ع)؛ 8. پیشگوییها و آخرالزمان، تجدید چاپ
. (چاپ چهارم)؛ 9. آخرین نشانههاي ظهور، تجدید چاپ (چاپ دوم)؛ 10 . جوان، فرهنگ و زندگی، تجدید چاپ (چاپ سوم)؛ 11
شش ماه پایانی، تجدید چاپ (چاپ دوم)؛ 12 . استراتژي انتظار جلد 1و 2، تجدید چاپ (چاپ سوم). عناوین کتب در سطح نوجوان
عبارتند از: 1. شهري براي رفتن؛ 2. تشنه دیدار؛ 3. ماه مجلس؛ 4. خواب صد ساله؛ 5. سحر، شببوها و نماز؛ 6. خوشبوتر از
گلاب؛ 7. جا مانده از کاروان؛ 8. خفتگان بیدار؛ 9. صداي صنوبر . 5. ارائه ویژهنامه موعود ویژهنامه موعود حدود ده روز زودتر از
پانزدهم شعبان منتشر شد. 6. طراحی و گرافیک انجام بخش عمدهاي از آثار ویژه نیمه شعبان در گروه انجام کارهاي گرافیکی و
صفحه 21 از 59
طراحی مناسب بود. طراحی و صفحهآرایی مجله موعود، طراحی جلد 9 عنوان کتاب، طراحی پوستر و کارت دعوت همایش،
طراحی چهار عنوان کتاب کارت تبریک، طراحی پوستر، کارت دعوت و بروشور مجموعه نشستها، پارچهنویسی براي نصب در
نمایشگاهها و محل برگزاري همایش، طراحی فرمها و برگههاي تبلیغی و برنامهها در زمره آثار این بخش به شمار میآیند.
. 2. منتخبالاثر، ح 1256 . پینوشتها : 1. آل عمران( 3)، آیه 200
تو بستر قدري
سهیلا صلاحیاصفهانی تو را میشناسمت اي خوب، اي خوبتر! قریب سیصد و سی روز است که چشم به راه توام. یعنی درست از
آن روز که رفتی تا امروز که دوباره حال و هواي آمدنت در خاموشی جانم غوغایی به پا کرده. میدانی! همۀ رازهاي سر به مهر
دلم را نگه داشتهام تا شبها، آرام آرام در گوش تو نجوایشان کنم و تو مثل همیشه نوازش کنی و تا سحر قصۀ بلند مهربانی را برایم
بخوانی. تو که باشی، شب صمیمیتر میشود و ستارهها روشنتر! تو که باشی، بهار سبزتر میشود، آسمان آبیتر و خورشید
بزرگتر! با تو هزار بار درهاي احسان و نیکی گشوده میشود و نعمتها از پس یکدیگر نازل میشوند. با تو هزار بار پیشانیها طعم
خاك را میچشند و تا نزدیکیهاي خدا، عروج میکنند. با تو زیبایی و برتري دوباره معنا میشود و حریم بندگی سامانی دیگر
مییابد. تو صاحب قدري، و قدر، خود خلاصۀ همۀ خوبیهاي به تفصیل کشیدة آدمی است در حدیث پایانناپذیر سرنوشت. تو
صاحب قدري، و قدر ماندگارترین معجزة سپید هستی است که وجود تیرگی را در هم میپیچد. تو صاحب قدري، و قدر پاكترین
منزل فرشتگان و روح. تو صاحب قدري، و قدر گرامیتر از سی هزار شب و روز. من مهیاي آمدن توام! به چشمانم گفتهام جز پاك
ننگرند. به گوشهایم گفتهام بیهوده نشنوند. از زبانم خواستهام تا حقیقت ناب را بگوید. با دستانم عهد بستهام به سوي حرام دراز
نشوند. و پاهایم به سوي آنچه منع شدهاند، راهی نگردند. چه شیرین است تلاوت نور در بستر تو! چه صفایی دارد قیام و رکوع در
لحظههاي با تو بودن! و چه شکوهی است در مناجات و خواندنهاي عاشقانه تو! من مهیاي آمدن توام! تو مرا با خود به سرچشمۀ
مهتاب میبري، از سپیده لبریز میکنی و تا جاري شوق، به مهیمانی آب و آینه برایم میخوانی. ضیافت تو، جمع همۀ تنهاییهاست.
و من قریب سیصد و سی روز است که چشم به راه توام. تویی که خوب میشناسمت، تویی که قطعهاي از بهشت، در جهنم سوزان
دنیایی. تویی که مرا از تنگناي نفس به وسعت خدا میرسانی.
این ماییم که غایبیم
آیتالله جوادي آملی جریان مهدویت، نظیر پنج جریان دیگري است که قرآن کریم مطرح کرده و از حکم عام آن پنج جریان جدا
نیست. این جریان خمسه عبارت از ربوبیت، نبوت، امامت، روحانیت و ایمان است. قرآن کریم ذکر میکند که وقتی هر کدام از این
پنج جریان در جامعه مطرح شده است، عدهاي در برابر اینها موضع گرفته، انکار و نفی کردهاند، اول اعراض و بعد اعتراض کردهاند
و سپس به معارضه برخاستهاند. ولی صاحب آن سمت، تلاش و پیگیري داشت و این را در جامعه تثبیت کرد. نکول اینها به قبول و
انکارشان به اقرار تبدیل شد، گفتند چنین چیزي حق است لکن مصداقش ماییم، نه آنکه شما میگویید! در تمام پنج جریان، این
بحث مطرح بود. اول جریان ربوبیت بود که انبیا(ع) مسئله ربوبیت خداي سبحان را مطرح کردند که جامعۀ بشري نیازمند پرورنده،
1 ، این ربالعالمین که شما (موسی «؟ ما ربّ العالمین » : سید، مالک، مولا و رب است. اینها در برابر تفکر ربوبیت ایستادند و گفتند
وقتی «؟ ما ربّ العالمین » : گفتند ، « من ربّ العالمین » کردند، نگفتند « ما » و هارون) ما را به آن دعوت میکنید، کیست؟ تعبیر به
2 آن برهان را با معجزه تثبیت کرد، دستگاه فراعنۀ « ربنّا الذي أعطی کلّ شیء خلقه ثمّ هدي » موسی کلیم(ع) با برهان ثابت کرد
ما علمت » 3 « أنا ربّکم الاعلی » ! مصر، ربوبیت را پذیرفتند و قبول کردند که جامعۀ بشري محتاج ربّ است ولی گفتند آن ربّ ماییم
صفحه 22 از 59
4 ، یعنی اول اعراض و اعتراض و معارضه بود، بعد که این تفکر جا افتاد جعل بدل شد و ربّ نما را به جاي ربّ « لکم من إله غیري
گذاشتند. جریان دوم، جریان نبوت و رسالت انسان کامل از طرف ذات اقدس اله است. وقتی انسانهاي صالح و سالک، مدعی نبوت
و رسالت بودند. اینها میگفتند مگر بشر میتواند پیامآور از طرف خدا و رابط بین خلق و خدا باشد. اگر رسالتی هست مال فرشتهها
است. بشر این سمت را ندارد، وقتی با برهان و معجزه، مسئلۀ نبوت تثبیت شد، اینها ناچار شدند از انکار به اقرار منتقل شوند و قبول
است! آمار متنبّیان « مسیلمه » کنند که بشر میتواند پیامبر باشد و جامعه هم نیازمند پیامبر است. ولی گفتند، پیامبر شما نیستید، مثلًا
کمتر از آمار انبیا نیست. اگر 124 هزار یا کمتر یا بیشتر نبی از طرف ذات اقدس اله براي اصلاح فرد و جامعه مأموریت پیدا
همینجاست. جریان سوم جریان امامت و خلافت است. وقتی « لکلّ موسی فرعون » ؛ کردهاند، به همان رقم و عدد، متنبّی داریم
رسول خدا(ص) رحلت کرده است، جانشین دارد. براي تعیین جانشین هم غدیر و امثال غدیر تشکیل شده است. اینها در درجه اول
منکر مسئله خلافت نصبی و امثال ذلک میشدند و میگفتند چنین چیزي در کار نیست و پیامبر کسی را به عنوان خلیفه نصب
نکرده است. این همان مردم سالاري است و دیگر مردمسالاري دینی نداریم، هر کس را مردم انتخاب کردند، مشروعیت و
مقبولیتش هر دو به دست مردم است. این همان است که عامه میگویند که اجماع مردم حجت است. به گفتۀ مرحوم شیخ انصاري:
همین است. هر که را مردم انتخاب کردند رهبر جامعه میشود. امامت به آن معنا که معصوم و « هوالاصل لهم و هم الاصل له »
منصوص باشد نیست! اینها مسئله امامت را خیلی نازل کردند و آن را پایین آوردند. عصمت را انکار کردند تا خودشان بتوانند به
جاي پیامبر بنشینند و همین کار را هم کردند. بعد از این بود که جامعه فهمید. وقتی وجود مبارك رسول اکرم(ص) که در مسائل
جزیی وموارد اختلاف، خلیفه و جانشین تعیین میکردند، چگونه میشود براي حکومت دینی، نظام اسلامی، و اصل دین خلیفه
تعیین نکنند، آمدند و پذیرفتند که نصب، حق است ولی منصوص، درباره حضرت علی(ع) نیست! نسبت به دیگري است! سیدنا
الاستاد، مرحوم علامه طباطبایی(ره) میفرمودند: اخیراً ما به این نتیجه رسیدهایم هر روایتی که در فضیلت وجود مبارك حضرت امیر
پیدا شده، یقین داریم که مشابه آن درباره اولی و دومی جعل شده است، منتظر بودند ببینند چه فضیلتی از طرف پیامبر(ص) درباره
حضرت امیر(ع) هست، فوراً مشابه این را براي آنها جعل میکردند. اگر پژوهشگري جستوجو کند، پیدا میکند. پس اینها اول
جریان منصوص بودن و منصوب بودن را نمیپذیرفتند بعد کمکم دیدند که جامعه میپرسد، چگونه میشود آن کسی که عقل کل
است، امور را رها کند؟ اینها هم گفتند: بله، درست است، ولی منصوص و منصوب زید است نه عمرو. چهارمین جریان، جریان
روحانیت است که وجود مبارك پیامبر(ص) فرمود و ائمه(ع) نیز فرمودند: علما وارثان انبیا هستند 5 . حالا بحث لفظی نیست که
علما هستند یا روحانیون؟ شما بگویید علما، آن که میگوید اسلام منهاي روحانیت، نمیگوید عالمان دین، حوزهها و مراجع باشند
ولی به نام علما باشند نه به نام روحانیت. او با اصل جریان مخالف است نه این که اسمش عوض شده باشد. میگویند: خدا که
واسطه نمیخواهد. بله! خدا واسطه نمیخواهد، ولی معلم میخواهد یا نه؟! مفسر میخواهد یا نه؟! مبین میخواهد یا نه؟! در جریان
چهارم، تا جایی که امکان داشت، با مسئله روحانیت و علماي دین و امثال ذلک مبارزه کردند، بعد دیدند که نه! نمیتوان گفت
مکتب، مفسر، مبین و مبلغ نمیخواهد، و این نیاز، ضرورت جامعۀ دینی و اسلامی است، پذیرفتند که چنین چیزي باید باشد. منتها
علماي دربار را ساختند، وعاظ سلاطین درست کردند و گفتند: اینها علماي راستین هستند. این علماي مشایخ و خود فروختههاي
درباري یا مسئله بلعم باعورا که قرآن کریم مطرح میکند، از همین قبیل هستند. جریان پنجم، جریان ایمان است. در جامعه افرادي
هستند که به خدا، قیامت، وحی، نبوت، کتاب و سنت معتقدند. عدهاي در برابر ایمان، اعراض و اعتراض و معارضه داشتند. گفتند:
ایمان چیست؟ بعد وقتی ایمان به انبیا در جامعه جا افتاد همینها گفتند ما مؤمنیم نه شما! اینجا مسئله نفاق پدید آمد. نفاقی که قرآن
مطرح میکند اینطور نیست که مثلًا آنها واقعاً از اول ایمان را قبول داشتند که بگویند ایمان حق است و بعد منافق شده باشند. بیان
6 . اینها که مسلمان نشدند بلکه به ظاهر تسلیم شدند. «... ما أسلموا و لکن استسلموا » : نورانی امیرالمؤمنین(ع) در این باره چنین است
صفحه 23 از 59
یعنی ابوسفیان و معاویه و امثال اینها، زندگیشان به دو بخش تقسیم شد، قبل از فتح مکه، کافر مطلق بودند بعد از فتحه مکه منافق
مطلق شدند. اینها لحظهاي هم مسلمان نبودند و تا ممکن بود در برابر ایمان و مؤمنان مبارزه کردند. بعد وقتی دیدند ایمان در جامعه
حاکم شد، گفتند: ما مؤمنیم! این جریان خمسهاي که قرآن کریم ذکر میکند شامل جریان مهدویت هم میشود. در جریان
مهدویت، کم نبودند عدهاي که میگفتند چگونه میشود کسی به نام امام زمان باشد و ظهور کند. بعد کمکم مهدویت شخصی،
تبدیل به مهدویت نوعی شد و مدعیان فراوانی پیدا کرد. جریان بابیت و بهائیت و امثال ذلک از این قبیل است. میبایست
پژوهشگران و محققان بسیار ژرفاندیشی داشته باشید تا آنچه را درباره وجود مبارك حضرت(ع) است از هم تفکیک کنند. باید
مدعیان رؤیت، بساطشان را جمع کنند، چون افراد به شدت به حضرت علاقهمند و ارادتمندند، اگر کسی ادعاي رویت کند و
ظاهرالصلاح هم باشد ممکن است مقبول قرار بگیرد و این مشکلات فراوانی دارد. در جریان رؤیت باید این کارها روشن شود،
خیلی از موارد است که انسان بیمار دارد شفا پیدا میکند یا گمشدهاي دارد، پیدا میکند. اما آیا اینها به وسیله شخص حضرت
است یا اولیاي فراوانی که زیر نظر حضرت هستند و یا شاگردان فراوانی که حضرت دارد؟ یا این که یکی از اولیاي خود را اعزام
میکند؟ هیچ برهانی بر مسئله نیست که مثلًا آن کسی که شخص گمشده را به منزل میرساند یا مشکل کسی را حل میکند،
شخص حضرت باشد. اولیاي فراوانی در خدمت و تحت تدبیر حضرت هستند. حضرت ممکن است به یکی از اینها دستور داده
باشند و آن مشکل حل شود. در بعضی از موارد آن تمثلات نفسانی را انسان مشاهده میکند و خیال میکند واقعیت است. این
بخش اول که مشهود است تمثلات نفسانی بوده، باید از واقعیتبینی جدا شود. در بخش دوم که حقیقتاً کسی را میبیند و مشکل او
حل میشود یا شفاي مرضی بوده یا گمشدهاي را به مقصد میرساند؛ در اینجا نیز هیچ برهانی ندارد که حضرت باشد یا شاگردي
از شاگردان او. حضرت، شاگردان فراوانی دارد. این سیصد و سیزده نفري که هستند الان ممکن است افراد فراوانی باشند که تحت
تدبیر آن حضرت مأموریتهایی را انجام میدهند. بخش سوم آن است که نظیر مرحوم بحرالعلوم خدمت خود حضرت میرسد. این
را هم بعضی منکر هستند، ] ولی [ این هیچ استبعادي ندارد، بلکه امکان هم دارد. اما در این بخش دو مسئله وجود دارد: 1. فرد حق
ندارد بگوید من خدمت حضرت رسیدهام؛ 2. ما حق نداریم قبول کنیم. به ما گفتهاند که شما تکذیب کنید، یعنی نگویید او دروغ
میگوید، بلکه اثر عملی بار نکنید، تکذیب، به معناي این که شما دروغ میگویید و حضرت غیر قابل دیدن است، نیست. چند وقت
قبل، چند نفري از تهران آمده بودند غالباً بانوان بیش از آقایان به مسئله رؤیت و خدمت حضرت رسیدن و این مسائل دل
میسپارند اینها به قدري ساده بودند که خیال میکردند خدمت حضرت رسیدن، مثل خدمت یک مرجع رسیدن است. نامهاي
آوردند که دوشنبه که خدمت حضرت میرسی! این نامه را خدمت حضرت بده! این یک آفتی است، در چنین زمینهاي است که
ها رشد میکنند. امام(ع) وحید دهر است، مثل شمس آسمان است، همانطور که شما با دستتان نمیتوانید به « سیدعلی محمد باب »
را انبیا(ع) آوردند و « مفلَل » . آفتاب برسید، نمیتوانید به این راحتی به امام برسید. در این فضا و بازار آشفته، نحلهها پیدا میشود
را همینها، اگر آمار متنبیان کمتر از انبیا نیست، منحولها و مجعولها نیز کمتر از مثبتهاي معقول نیستند؟. حالا اگر شیادي « نفحَل »
اینها را ببیند، چه بازي درمیآورد. اینها یکی دو بار باورشان میشود و بعد، وقتی کشف خلاف شد از اصل برمیگردند. این قصه
را شما هم گفتهاید و شنیدهاید که در روز مرگ ابراهیم، پسر پیامبر(ص) خورشید گرفت. عدهاي گفتند: مرگ پسر پیامبر در
« إنّ الشمس و القمر آیتان من آیات الله... لاینکسفان لموت أحد » : آسمان اثر کرده است، پیامبر همه را در مسجد جمع کرد و فرمود
7 . سوء استفاده از ضعف فهم مردم خطر فراوانی به دنبال دارد، چون در این صحنه آن کس که عوامتر و بازیگرتر است پیروز
و کشور را حفظ میکردند. « یا اباصالح المهدي » است. در سالهاي دفاع مقدس در وجب به وجب صحنه جنگ، بسیجیها میگفتند
او کمک میخواهد، نه مثل این عوام که میگوید روز دوشنبه خدمت حضرت میرسی، نامه را به ایشان بده. دربارة غیبت حضرت
مهدي، این ماییم که غایبیم، اعمی از بصیر غایب است نه بصیر از اعمی. اگر یک نابینایی دوست خودش را نمیبیند آن دوست
صفحه 24 از 59
غایب نیست. این نابینا غایب است. این چنین نیست که حضرت غائب باشد. اصل امیدواري بشر به آیندة خوبی که جز عدل و
احسان چیزي حکومت نکند، در درون همه هست. یک مقدار محققانهتر و علمیتر در فطرت مسلمانها این است که اینها به دنبال
مهدي منتظر موعودند، نه مهدي موجود موعود. این خصیصه، مال شیعه است که او مهدي موجود موعود را به انتظار نشسته است.
اگر موجود موعود است، ما غیر از انتظار و امید، مسئله مراقبه و مرابطه هم داریم. دیگران امیدوارند که در پایان زندگی و روزگار،
یک عصري برسد که عدل و احسان حکومت کند. خیلیها در انتظار این عصر به سر میبرند، اینها منتظر مهدي موعودند. ما منتظر
ظهور مهدي موجود موعودیم و غیر از انتظار و امید مسئلهاي به نام مراقبت و مرابطه هم داریم که آنها ندارند. اگر معتقدیم که یک
و قل » : شخصی امام زمان است و ما باید به او تعهد بسپاریم و او ولی ماست، باید مراقب باشیم که خلاف نکنیم. این که فرمود
8 . ائمه هم میبینند، وجود مبارك حضرت نیز میبیند. باید مواظب گفتارمان، « إعملوا فسیري الله عملکم و رسوله والمؤمنون
رفتارمان، سیره و صفتمان باشیم، غیر از مراقبه، مسئله مرابطه مطرح میشود. مراقبت این است که خلاف نکنیم. مرابطه این است که
علاوه بر این که خلاف نکنیم، خودمان را نزدیک کنیم و کمک و فیض بگیریم. نه این که فقط مواظب باشیم که نلغزیم، بلکه
9 . این حدیث شریف هست « یا أیّها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا » رابطه برقرار کنیم که دستمان را بگیرد. ذیل آیه کریمه
10 . یعنی با او مرابطه برقرار کنیم. پینوشتها : * متن سخنان حضرت آیتالله جوادي آملی « رابطوا مع إمامکم المهدي المنتظر » که
در دیدار با اعضاي ستاد برگزاري گفتمان مهدویت. برگرفته از ویژهنامه ششمین گفتمان مهدویت، هفتهنامۀ افق حوزه، دوشنبه 13
.5 . 4. سوره قصص( 28 ) آیه 38 . 3. سوره طه ( ) آیه 50 . 2. سوره نازعات( 79 ) آیه 24 . 1. سوره شعراء( 26 ) آیه 23 . مهر 1383
، 7. محمدبن یعقوب کلینی، همان، ج 3 . 6. نهجالبلاغه، ص 374 خطبه 16 . محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 1، ص 32 ، ح 2
. 10 . محمدبن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبه، ص 199 ، ح 12 . 9. سوره آل عمران( 3) آیه 200 . 8. توبه( 9) آیه 105 . ص 208 ، ح 7
نظریه اختیاري